آثار فرهنگی استان زنجان
در حال حاضر اطلاعات باستان شناسی ، از استان زنجان و شهرستان های آن بسیار محدود می باشد . این نقطه نسبت به نقاط کشور تا حدودی به دور از فعالیتهای باستان شناختی ، بررسی و کاوش بوده است.
شهرستان ابهر که جنوب شرقی استان زنجان قرار گرفته از شمال خرمدره ، از جنوب به استان قزوین ، از شرق به استان قزوین و از غرب به خدابنده و قیدار محدود می شود .
قلعه تپه یاداراب تپه در شرق فعلی شهر ابهر قرار دارد . با توجه به نزدیکی دشت کم عرضی مانند ابهر با دشت قزوین طبعاً در ادوار گذشته مناسبات فرهنگی و اقتصادی و تجاری با یکدیگر داشته اند .
این روابط و مناسبات را می توان از روی یافته ها و مواد فرهنگی باستان شناختی به ویژه قطعات سفال حدث زد . از نظر تقسیم بندی باستان شناسی این محوطه در منطقه فلات مرکزی ایران قرار گرفته است .
پیشینه پژوهشهای باستان شناختی قلعه تپه
در سال ۱۳۷۲ علی اصغرمیر فتاح این تپه را شناسایی و بررسی می کند و نتایج دستاوردهای آن را منتشر می کند ( میر فتاح ، ۱۳۷۲ ) چند سال بعد یعنی در سال ۱۳۸۴ توسط ابوالفضل عالی طی طرحی با عنوان بررسی محوطه های باستانی حوزه ابهر و خرمدره این تپه مجدداً بررسی می شود که حاصل آن منتشر می شود ( عالی ، ۱۳۸۴ )
در بررسی و پژوهش نخست ، با توجه به دست آمدن چند قطعه سفال خاکستری میر فتاح آنها را قدیمی ترین سند تاریخی قلعه تپه معرفی می کند یعنی اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول ق . م ( میر فتاح ۱۳۷۲ ، ۱۸۱ ) در ، بررسی بعدی ، که با توجه به یافته های سفالی ، توسط عالی ، قدیمی ترین قطعات سفالی به دست آمده ، متعلق به دوران تاریخی معرفی می شود ( عالی ۱۳۸۴ )
در شرق تپه که قسمتی از تپه بوده سالها پیش پی کنی برای ساختمان سازی شده ورها است ، ما در این قسمت پراکندگی سفال راتا حدود ۵۰۰ متری تپه داریم ، بررسی به صورت پیمایشی و سطحی بوده و نحوه جمع آوری کلیه مواد فرهنگی از قبیل سفال ، ابزار سنگی ، جوش کوره و …بود.
در قسمت جنوب و جنوب غربی تپه چندین قطعه جوش کوره سفال بدست آمد و می توان گفت که در این قسمت کوره های سفال گری ( منطقه صنعتی ) تپه قرار داشته است .
آثار چند حفاری غیر مجاز به صورت چند گودال در تپه دیده می شود که تازه ترین آنها در سطح تپه در قسمت شمال شرق تپه به صورت گودالی بیضی شکل به ابعاد ۵۰/۱ * ۱ به عمق ۲۰/۱ متر حفر شده است . در ضمن در عمق حدود ۸۰ سانتی متری این گودال لایههایی از خاکستر دیده می شود و از همان قسمت سفال که اثر دود زدگی روی آنهاست به دست آمد . حفاری های غیر مجاز دیگری در قسمتهای شمال شرق دیواره تپه و جنوب تپه صورت گرفته است .
در اطراف تپه زمینهای کشاورزی و باغات تجاوز به حریم تپه کرده اند پوشش گیاهی منطقه ، خار شتر ، اسپند ، بومادران و … می باشد . و سطح تپه دارای پوشش گیاهی کم است و خاک آن از نوع فرسایشی می باشد که به دلیل بارش برف باران سالیانه که فرسایش تپه را در پی دارد و از ارتفاع آن هر سال نسبت به سال قبل کاسته می شود .
این کاهش به صورت گل و لای شسته شده و به صورت رسوبات به اطراف و دامنه تپه سرازیر می شود و از ارتفاع تپه کم و به دامنه تپه افزوده می شود . در قسمت شمال غربی ، بر دیواره تپه داخل حفره ای از حفاری غیر مجاز ، آثار چند قطعه سنگ چیده شده در کنار هم به صورت نا منظم در پایین تپه مشاهده می شود که احتمالاً نشان از یک پی سنگی و بقایایی از یک معماری دارد .
سفال
در قطعاتی از سفالهای به دست آمده تدر کل می توان گفت تقریباً ۳۵% سفالهای گردآوری شده از نوع خاکستری هستند و از لحاظ جنس و پوشش به دو گروه نیمه خشن و ظریف تقسیم می شوند و از نظر نقوش تزئینی بر روی سفالها به دو گروه نقوش کنده و داغدار تقسیم می شوند ، از نظر مواد چسبانده قطعات سفال ، بیشتر شن ریز و دانه های ماسه ای بسیار ریز و برخی شن درشت دیده می شود و فقط ۳ قطعه از سفال ها در شاموت آنها کاه دیده می شود قطعه ای با ضخامت cm 2 که بر اساس نداشتن فرم خاصی از ظرف متعلق به تنور می باشد ( ساج ) که در آن کاه به مقدار فراوان دیده می شود قدمت این سفال مشخص نشد .
درصد بسیارکمی از سفالها دست ساز است ( حدود ۱۰% ) و بقیه چرخ ساز هستند بیشتر سفالها دارای پخت کافی و خوب می باشند و بعضی از آنها به علت درجه حرارت نا مناسب لایه ای از مغز سفال ( در مقطع ) خاکستری تیره و سیاه شده است .
تنها ۲۰% از سفالهای خاکستری خشن و دارای ضخامت زیاد هستند بقیه ظریف و دارای ضخامت اندکی هستند که احتمالاً متعلق به ظروف کوچک می باشند .
با توجه به یافته های سفالی و نوع ظروف نازک و ظریف و نقوش روی آنها دو قطعه از این ظروف قابل مقایسه با فرهنگ یانیق ( یانیک ) می باشد که شامل آذربایجان و غرب ایران و دشت قزوین می شود . خط سیر این فرهنگ در دشت قزوین احتمال دارد همان راه طبیعی ، میانه ، زنجان ، قزوین باشد ( در هزاره های سوم و دوم ق . م ) ( طلایی ۱۳۷۴ ، ۸ ) و این محوطه نیز برسد راه زنجان ، قزوین قرار گرفته است .
از نظر گریشمن خواستگاه سفال خاکستری ( عصر آهن ) با ورود جنگجویان هند و اروپایی و مهاجرت اقوام ایرانی به فلات ایران ، آغاز می شود که با ورود آنها و حرکت اقوام از شمال شرقی فلات ایران در حدود قرن ۱۱ ق . م به سوی جنوب غرب حرکت کردند و عده ای دیگر در خوروین ۸۰ کیلومتری تهران ، عده ای دیگر در گورستان b سیلک استقرار یافتند که باعث تغییر فرهنگ در این مناطق شدند و باعث ظهور سفال خاکستری در فلات ایران شدند ( علی موسوی ، ۱۶ ، ۱۳۷۸ )
البته بعضی از باستان شناسان نیز معتقدند که این سفال قبل از ورود این اقوام به فلات ایران نیز مورد استفاده قرار می گرفت ، حال با توجه به این دو نکته و یافته های ما ، این تغییر ظهور این سفال جدید خاکستری به این منطقه هم رسیده است ، که در این دوران سفال قبلی – سفال منقوش – تقریباً جای خود را به سفال خاکستری – سیاه ، ساده یا داغدار داده است . ( موسوی ۱۷۸ ، ۱۶ )عدادی سفال خاکستری ، سیاه داغدار ، سیاه خاکستری ، مشابه سفالهای اواخر کلکولیتیک ( هزاره چهارم ق . م ) دیده می شود که مشابه آن سفال خاکستری سیاه ، داغدار ، عصر مفرخ کهن شمال شرقی ، حقی در تپه ایربلاغ – در ناحیه شهریار در منطقه تهران نیز پیدا شده است .
سفالهای دوره برنز
تعدادی از سفالهای دوره برنز و سفالهای خاکستری قلعه تپه در کوره هایی با حرارت ناکافی پخته شده اند.
این را می توان از رنگ مغز و خمیره برخی سفالها که دورنگ هستند و برخی بر اثر حرارت زیاد کوره به رنگ تیره سبز درآمده اند ، مشاهده نمود .
در سفالهایی که دارای فرم و نقوش تزئینی دوران تاریخی می باشند ( اشکانی ، ساسانی ) نقوش کنده و طنابی افزوده دیده می شود که ابتدا سفالگر نواری پهن به ضخامت یک سانتی متری یا بیشتر به صورت فتیله روی بدنه یا شانه یا زیر لبه ظرف می چسباند و با انگشت به فواصل معین روی فتیله یک تو رفتگی ایجاد کرده ، و دور تا دور ظرف را در بر می گیرد و نقوش کنده را با شیئی نوک تیز ایجاد کرده است .
سفالهای دوره آهن
سفالهای عصر آهن برخی داغدار هستند و نیز نقش کنده روی بدنه ظرف و شاموت آنها مخلوطی از سنگ ریزه و شن درشت می باشند و برخی دارای سطح صاف و صیقلی است .
قطعاتی از سفالهای دوره برنز ( اواخر عصر برنز ) که می توان آنها را عموماً از نوع شاموت و خمیره سفال که دارای شن ریزه و متخلخل دار هستند ، می توان شناخت درصدی از سفالها که متعلق به ظروف آشپزخانه است از محوطه بدست آمد ( آثار دودزدگی بر سفالها ) در خمیره بعضی از سفالها ناخالصی شنی زیاد است و دارای قطعات درشتی از شن بدون توجه به ضخامت ظرف است.
باید گفت بیشتر سفالهای خاکستری در درجه حرارت بالا پخته شده اند نوع کوره سفال پزی ( کوره بسته ) باعث شده که سفالها بعد از پخت کامل به رنگ خاکستری تیره درآیند .
در کل می توان گفت تقریباً ۳۵% سفالهای گردآوری شده از نوع خاکستری هستند و از لحاظ جنس و پوشش به دو گروه نیمه خشن و ظریف تقسیم می شوند و از نظر نقوش تزئینی بر روی سفالها به دو گروه نقوش کنده و داغدار تقسیم می شوند ، از نظر مواد چسبانده قطعات سفال ، بیشتر شن ریز و دانه های ماسه ای بسیار ریز و برخی شن درشت دیده می شود و فقط ۳ قطعه از سفال ها در شاموت آنها کاه دیده می شود قطعه ای با ضخامت cm 2 که بر اساس نداشتن فرم خاصی از ظرف متعلق به تنور می باشد ( ساج ) که در آن کاه به مقدار فراوان دیده می شود قدمت این سفال مشخص نشد .
سفالهای دست ساز
درصد بسیارکمی از سفالها دست ساز است ( حدود ۱۰% ) و بقیه چرخ ساز هستند بیشتر سفالها دارای پخت کافی و خوب می باشند و بعضی از آنها به علت درجه حرارت نا مناسب لایه ای از مغز سفال ( در مقطع ) خاکستری تیره و سیاه شده است .
تنها ۲۰% از سفالهای خاکستری خشن و دارای ضخامت زیاد هستند بقیه ظریف و دارای ضخامت اندکی هستند که احتمالاً متعلق به ظروف کوچک می باشند . با توجه به یافته های سفالی و نوع ظروف نازک و ظریف و نقوش روی آنها دو قطعه از این ظروف قابل مقایسه با فرهنگ یانیق ( یانیک ) می باشد که شامل آذربایجان و غرب ایران و دشت قزوین می شود .
خط سیر این فرهنگ در دشت قزوین احتمال دارد همان راه طبیعی ، میانه ، زنجان ، قزوین باشد ( در هزاره های سوم و دوم ق . م ) ( طلایی ۱۳۷۴ ، ۸ ) و این محوطه نیز برسد راه زنجان ، قزوین قرار گرفته است .
از نظر گریشمن خواستگاه سفال خاکستری ( عصر آهن ) با ورود جنگجویان هند و اروپایی و مهاجرت اقوام ایرانی به فلات ایران ، آغاز می شود که با ورود آنها و حرکت اقوام از شمال شرقی فلات ایران در حدود قرن ۱۱ ق . م به سوی جنوب غرب حرکت کردند و عده ای دیگر در خوروین ۸۰ کیلومتری تهران ، عده ای دیگر در گورستان b سیلک استقرار یافتند که باعث تغییر فرهنگ در این مناطق شدند و باعث ظهور سفال خاکستری در فلات ایران شدند ( علی موسوی ، ۱۶ ، ۱۳۷۸ )
البته بعضی از باستان شناسان نیز معتقدند که این سفال قبل از ورود این اقوام به فلات ایران نیز مورد استفاده قرار می گرفت ، حال با توجه به این دو نکته و یافته های ما ، این تغییر ظهور این سفال جدید خاکستری به این منطقه هم رسیده است ، که در این دوران سفال قبلی – سفال منقوش – تقریباً جای خود را به سفال خاکستری – سیاه ، ساده یا داغدار داده است . ( موسوی ۱۷۸ ، ۱۶ )