اپلیکیشن اندروید زنجان 024

اثیرالدین ابهری (مفضل بن عمربن مفضل)

«اثیرالدّین مفضّل اَبْهَری» (م، ۶۶۳ ق)، فیلسوف، ‌منطقی، متکلم، منجم و ریاضی‌دان مشهور مسلمان در قرن هفتم هجری و از شاگردان فخر رازی است. ‌وی در فلسفه، منطق، نجوم و ریاضی متبحر بود و آثار متعددی در این علوم از جمله «هدایه الحکمه» تألیف نمود.

ولادت و وفات

از جزئیات زندگانی «اثیرالدین مُفَضَّل بن عمر ابهری» همین اندازه معلوم است که از مردم ابهر ـ شهری میان زنجان و قزوین ـ بوده است. برخی از متأخران او را ابهری سمرقندی دانسته‌اند، اما علت این انتساب دانسته نیست. از طرف دیگر در برخی منابع آمده است که اثیرالدین در موصل متولد شده و همانجا به تحصیل پرداخته است. اگرچه می‌توان تحصیل اثیرالدین را در موصل به جهت شاگردی او نزد کمال‌الدین ابن یونس موصلی محتمل دانست، ولی اینکه در موصل زاده شده باشد، در هیچ یک از منابع قدیم به این مطالب اشاره نشده است؛ وانگهی اگر این دانشمند در موصل متولد شده و تحصیل کرده باشد، چرا به ابهری یا ابهری سمرقندی شهرت یافته است؟ افزون بر اینها، تصریح خود اثیرالدین مبنی بر اینکه وی از دیار خویش برای استفاده از محضر شیخ کمال‌الدین ابن یونس راهی موصل شده است، احتمال ولادت او را در موصل یکسره نفی می‌کند.

دربارۀ سال وفات اثیرالدین نیز اختلاف است؛ برخی وفات او را در ۶۶۰ ق. دانسته‌اند؛ جامی خلیفه گاه وفات وی را در ۶۶۳ ق. ذکر می‌کند، گاه از حدود سال ۷۰۰ ق. سخن می‌گوید و جای دیگر فوت او را بعد از ۶۶۰ ق. می‌نویسد؛ اما بطور قطع ۷۰۰ ق. ناردست است، زیرا که کاتبی قزوینی (م، ۶۷۵ ق) در کتاب «حکمه العین» از استاد خود، اثیرالدین، با عبارت «برَّد الله مضجعه» یاد می‌کند. به هر حال وفات اثیرالدین را در عهد هلاکوخان مغول، میان سالهای ۶۶۰ تا ۶۶۳ ق. دانسته‌اند، و ظاهراً ۶۶۳ ق. قولی است که بسیاری برآنند.

تحصیل و استادان

اثیرالدین از شاگردان مشهور فخر رازی است. تحصیل او نزد فخر رازی باید در یکی از نواحی خوارزم، ماوراءالنهر (دربار سلاطین غور)، غزنه و هرات بوده باشد، زیرا مجالس درس وی در این نواحی ـ مخصوصاً در هرات ـ تشکیل می‌شد و به این ترتیب اثیرالدین باید به خراسان نیز سفر کرده باشد.

از استادان دیگر وی، کمال‌الدین ابوالفتح موسی بن یونس موصلی (۵۵۱-۶۳۹ ق) است و اثیرالدین نزد او ریاضیات و نجوم آموخته است، ابن خلکان می‌نویسد: من خود شاهد بودم که اثیرالدین، در محضر کمال‌الدین یونس مانند طالب علمی کتاب به دست می‌نشست و مجسطی می‌خواند، در حالی که خود مقام بلندی در علم داشت و مردم از مصنفات او استفاده می‌کردند.

پس از بروز فتنۀ مغول و آشفتگی اوضاع، اثیرالدین نیز مانند بسیاری از دانشمندان در پی یافتن مأمنی مناسب به سفر پرداخت. ابتدا به سوی شام رفت و مدتی در اِربِل و دمشق به سر برد. در دمشق پیوسته با اهل علم ارتباط داشت و چندی در خدمت محیی‌الدین محمد بن محمد ابن سعد بن ندی (م، ۶۵۱ ق) بود. از شام رهسپار بلاد روم (آسیای صغیر) گردید و در محیط نسبتاً آرام آنجا که پناهگاه دانشمندان و عارفان سدۀ ۷ ‌ق. بود، ماندگار شد و از این پس اوقات خود را به تدریس و تعلیم و تألیف می‌گذارنید.

تدریس و شاگردان

اثیرالدین، چنانکه اشاره شد، علاوه بر تألیف، تدریس نیز می‌کرد و شاگردانی تربیت نمود از جمله:

  • کاتبی قزوینی (۶۰۱-۶۷۵ ق)، از شاگردان معروف اوست که از ریاضی‌دانان و صاحب‌نظران در هیأت و نجوم ساختن آلات رصدی شمرده می‌شد. کاتبی در کتاب «حکمه العین» بارها از اثیرالدین به احترام یاد می‌کند و متعرض نظریات فلسفی او می‌شود.
  • عماد الدین زکریا بن محمود قزوینی (۶۰۰-۶۸۲ ق)، شاگرد دیگر اثیرالدین و مؤلف کتابهای «آثار البلاد» و «عجایب المخلوقات» است که ظاهراً در دمشق از محضر استاد بهره برده است.
  • ابن خلکان، که به تصریح خودش در حدود سالهای ۶۲۵ و ۶۲۶ ق. که اثیرالدین از موصل به اربل آمده بود، نزد او به فراگرفتن فن خلاف مشغول بوده است.
  • جمال‌الدین احمد بن عیسی قزوینی، از شاگردان دیگر اثیرالدین است که به سبب خدمت نزد اثیرالدین و ارتباط نزدیک با او به اثیری معروف شده بود.

جایگاه علمی

اثیرالدین معاصر خواجه نصیرالدین طوسی بود و این دو دانشمند در زمینۀ ‌مسائل علمی و فلسفی با یکدیگر مکاتباتی داشتند. متن یکی از این مکاتبات که به زبان فارسی است، برجای مانده است. به عقیدۀ برخی از محققان معاصر، اثیرالدین نیز مانند بسیاری از ریاضی‌دانان زمان خود در رصدخانۀ مراغه که به همت خواجه نصیر طوسی برپا شده، فعالیت داشت. با اینکه بعضی از شاگردان اثیرالدین ـ مانند کاتبی قزوینی ـ در رصدخانۀ‌ مذکور فعالیت داشتند، ولی ارتباط مستقیم خود او با این رصدخانه محرز نیست و تا زمانی که مدارک قطعی در این باره به دست نیاید، آن را باید با شک و تردید تلقی کرد.

اثیرالدین علاوه بر حکمت، در ریاضیات نیز به استادی شهرت یافت. وی را در هندسه بی‌همتا می‌شمردند. حکایت شده است که الملک الکامل ایوبی چند مسألۀ دشوار ریاضی را که دانشمندان فرنگ در حل آنها درمانده بودند، برای اثیرالدین فرستاد و هر چند در دنبالۀ گزارش آمده است که وی نیز به علت دشواری آن مسائل از استادش کمال‌الدین ابن یونس کمک خواست، اما این خود نکته‌ای است که متن نهایی پاسخ از سوی اثیرالدین تهیه شد.

آثار ریاضی او از دیدگاه ریاضی‌دانان معاصر وی و نیز دانشمندان دورانهای بعد، مهم شمرده شده است. به‌ویژه در سده‌های اخیر، پژوهشگران تاریخ ریاضیات از او و آثارش بسیار سخن گفته و در بررسی آنها کوشیده‌اند. رسالۀ ‌اصلاح اصول اقلیدس و کوشش اثیرالدین برای اثبات اصل پنجم اقلیدس که به نام «اصل توازی» شهرت یافته است، در تاریخ ریاضیات جایگاه ویژه‌ای دارد.

اثیرالدین ابهری، طبع شعر نیز داشت و به گفتۀ مؤلف «عرفات العاشقین» دیوانی در ۳ هزار بیت داشته است. حمدالله مستوفی و واله داغستانی نیز یک رباعی از اشعار او را آورده‌اند.

آثار و تألیفات

الف. منطق و فلسفه و کلام:

  1. هدایه الحکمه، در ۳ بخش منطق، طبیعی و الهی. بر بخش فلسفی این کتاب شروح و حواشی متعددی نوشته‌اند که معروف‌ترین آنها دو شرح است: یکی شرح قاضی کمال‌الدین میر حسین بن معین‌الدین میبدی (م، ۹۰۹ ق) و دیگری شرح صدرالمتألّهین شیرازی (م، ۱۰۵۰ ق) که مفصل‌تر از شرح میبدی است.
  2. ایساغوجی، در منطق. با اینکه این رساله خلاصه‌ای از مباحث مهم منطق و مشتمل بر ایساغوجی، قول شارح، قضایا، تناقض، عکس، قیاس و صناعات خمس است، اما چون فصل اول آن عنوان «ایساغوجی» دارد، از باب اطلاق نام جزء بر کل به ایساغوجی شهرت یافته است. بر این رساله شروح و حواشی متعددی نوشته‌اند که از مهم‌ترین آنها می‌توان ۳ شرح شمس‌الدین محمد بن حمزۀ فناری (۷۵۱-۸۳۴ ق)، نورالدین علی ابن ابراهیم شیرازی (م، ۸۲۶ ق) و زین‌الدین زکریا بن محمد انصاری (م، ۹۱۰ ق) را نام برد. اثیرالدین خود نیز بر این رساله شرحی با عنوان قال، أقول و حاشیه‌ای بر این شرح با عنوان مغنی الطلاب فی المنطق دارد که در هند و استانبول به طبع رسیده است. ابوالفتح شیرازی، ایساغوجی اثیرالدین را در ۱۲۴۴ ق. به فارسی ترجمه کرده و مرآه المنطبق نامیده است.
  3. تنزیل الافکار فی تعدیل الاسرار، در منطق، طبیعی و الهی. در این کتاب اثرالدین برآن بوده است که نظریات خود را دربارۀ «قوانین منطقیه و حکمیه» به دست دهد و فساد برخی از اصول مشهور را باز نماید. نصیرالدین طوسی بر بخش منطق این کتاب شرح و نقدی به نام «تعدیل االمعیار فی نقد تنزیل الافکار» نوشته است.
  4. زبده الاسرار؛ در منابعی که در دست است، ۳ کتاب با این عنوان به ابهری منسوب است: یکی زبده الاصول و دیگری زبده الکشف و سومی زبده الاسرار در حکمت. اثیرالدین در پایان بخش منطق کتاب هدایه از زبده الاسرار نام می‌برد و چنین می‌نماید که منطق هدایه خلاصه مانندی از کتاب مفصل زبده الاسرار باشد. زبده الاسرار که مانند هدایه الحکمه، مجموعه‌ای در منطق و طبیعی و الهی است، به وسیلۀ ابن عبری از عربی به سریانی ترجمه شده است.
  5. منتهی الافکار فی ابانه الاسرار، در منطق، طبیعی و الهی
  6. خلاصه الافکار و نقاوه الاسرار، در منطق
  7. دقایق الافکار، در منطق
  8. عنوان الحق و برهان الصدق، در منطق، طبیعی و الهی
  9. اشارات، در برابر «اشارات» ابن سینا
  10. رساله فی علم المنطق، که رسالۀ مختصری است در منطق به زبان فارسی
  11. المحصول، در برابر «التحصیل» بهمنیار شاگرد ابن سینا. ظاهراً خود اثیرالدین از این کتاب استخراجی کرده و آن را محصولی نامیده است.
  12. کلمات عشر یا رسالۀ مبدأ و معاد، رساله مختصری است به زبان فارسی
  13. کشف الحقائق، در منطق. از این کتاب در منابع قدیم و جدید با نامهای دیگر نیز یاد شده است: جامع الدقائق فی کشف الحقائق؛ کشف الحقائق فی تحریر الدقائق.
  14. تهذیب النکت، در فن جدل، اصل این کتاب به نام النکت فی علم الجدل از ابواسحاق ابراهیم بن علی شیرازی (م، ۴۷۶ ق) است و اثیرالدین آن را شرح و تهذیب کرده است.
  15. الرساله الزاهره فی ابطال بعض مقدمات الجدلیه، یا الرساله الزاهره فی فساد مقدمات مستعمله فی الجدل
  16. رسالۀ مسائل، شامل ۱۸ مسأله که میان متکلمان و حکما مورد اختلاف است.
  17. المغنی فی علم الجدل، که مختصری است در فن جدل و آداب بحث و مناظره

ب‌. ریاضیات و نجوم:

  1. المجسطی، رساله‌ای است مختصر در هیأت. شاید این رساله همان باشد که در برخی از منابع از آن با عنوان «مختصر فی علم الهیئه» یاد شده است.
  2. سه رساله در هیأت و نجوم
  3. غایه الادراک فی درایه الافلاک. این کتاب در برخی منابع به نامهای گوناگون ذکر شده است: درایات الافلاک؛ درایه الافلاک؛ فی درایه الافلاک. نسخه‌ای از این کتاب در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه موجود است.
  4. اصلاح اصول اقلیدس، در ۱۳ مقاله. کمال‌الدین فارسی دربارۀ یکی از مسائل این کتاب رساله‌ای دارد که نسخه‌ای از آن با عنوان «رساله علی تحریر الابهری فی المسأله المشهوره من کتاب اقلیدس» در کتابخانۀ احمدیۀ تونس موجود است.
  5. الزیج الشامل. در آغاز این رساله گفته می‌شود که این زیج، برپایۀ اندازه‌گیریها و آزمایشهای مکرر ابوالوفا بوزجانی و یارانش تدوین شده است. نسخه‌ای از آن در پاریس نگهداری می‌شود.
  6. الزیج الاختیاری یا الزیج الاثیری
  7. شریک الاقطار، شامل چند مقاله در ریاضیات است و در مقالۀ پنجم آن شبهۀ جذر اصم بررسی شده است.
  8. رساله فی برکار القطوع. این رساله شامل اندیشه‌هایی است که اثیرالدین، طی آموزش رسالۀ‌ «دربارۀ دایره» نزد کمال‌الدین ابن یونس، بدانها دست یافته است.
  9. رساله الاسطرلاب، یا رساله فی معرفه الاسطرلاب
  10. رساله فی علم الهیئه
  11. مختصر فی علم الهئیه
  12. الزیج المقنن
  13. الزیج الملخص

انتشار کتاب الهیات فلسفیِ اثیرالدین ابهری

کتاب «الهیات فلسفیِ اثیرالدین ابهری» تالیف آقای دکتر هاشم قربانی و خانم دکتر فرشته ابوالحسنی نیارکی، توسط انتشارات دانشگاه بین المللی امام خمینی، به سال ۱۴۰۴ چاپ و منتشر شد.

این اثر به صورت تخصصی به الهیات فلسفی ابهری پرداخته است و زوایای مختلف اندیشه فلسفی اثیرالدین را بررسی کرده است. ابهری، منطق­دان، فیلسوف، منجم و ریاضی­دان قرن هفتم هجری قمری است و اینک در طی دهه گذشته بواسطه پژوهش­هائی که در خصوص زیست­نامه، تصحیح آثار و بررسی اندیشه­های او صورت پذیرفته است، نامش از مُحاق خارج شده و گام نخستین در شناسائی آثار او تحقق یافته و شناخت بیشتری نسبت بدو حاصل آمده است.

دوران اسلامی، تاریخی پر فراز و نشیب در پرداختِ به مسائل الهیاتی، روش­شناسی ناظر بر آن، دستآوردها و مکتب­سازی دارد. الهی­دانان مسلمان، همواره آموزه­های وحیانی را ارج نهاده و به­سان منبع مهم پژوهش­های خویش قرار داده­اند. الهیات فلسفی، آشکارا با برگرفتِ تحلیل­های فلسفی در بطن مسائل الهیاتی، زمینه­های نو از پژوهش­ در خصوص بنیادهای الهیاتی را به نمایش می­گذارد. سرشت اصیل مطالعات فلسفی، این امکان را مهیا می­سازد که مداقه­های جدی در حوزه­های الهیاتی چونان زمینه­ای پژوهشی و فراتر از رهیافت­های توصیه­ای داشت.

کتاب الهیات فلسفی اثیرالدین ابهری - هاشم قربانی، فرشته ابوالحسنی نیارکی
کتاب الهیات فلسفی اثیرالدین ابهری – هاشم قربانی، فرشته ابوالحسنی نیارکی

در بخشی از این کتاب آمده است مطالعات فلسفی در سال­های اخیر در ایران، از حالت گفتمان سنتی آن، که انحصار در تحلیل و بازشناسائی آثار کلاسیک اصیل فلسفی همچون الهیات شفا و اسفار اربعه بوده خارج شده و به خُرده­سنت­های فلسفی که در دل نظام­های کلان فلسفیِ مشائی، اشراقی و حکمت متعالیه بوجود آمده­اند، توجه ویژه دارد. شناسائی، تصحیح انتقادی آثار و نهایتا تحلیل آراء و اندیشه­های فیلسوفان دوره اسلامی، بدون تردید دارای ارزش فلسفی و تاریخی است و در شناخت پیوستگی و چگونگی انتقال و بازگسترش اندیشه­های فلسفی و نحوه نقادی یا ترمیم آن، نقش مهمی دارد. این اندیشمندان، استمراربخش حیات فلسفی ایران محسوب می­شوند و هرچند در دل نظامات بزرگ فلسفی دوره اسلامی قرار گرفته­اند، اما خود آنهایند که با دمیدن روح تازه در کالبد فعالیت­های فلسفی ـ الهیاتی، آن را نگاه داشته و توسعه داده­اند و در فرآیند انتقال خردمندی اجتماعی، نقش­آفرینی کردند. در حقیقت آنها به سان دامنه­های قله­های بزرگ­اند و هر چه به سطوح پائین­دستی دامنه­ها نظر کنیم، گستره نقش شناختی آنها فراگیرتر خواهد بود.

این پژوهش، اختصاص به بررسی الهیات فلسفی اثیرالدین ابهری دارد؛ اندیشمندی که در دلِ این فرآیند انتقال خردورزی فلسفی ـ الهیاتی است و توانسته با ایده­های آموزشی برتر، آشکارا تبدیل به یکی از بزرگان تاریخ در گسترش الهیات و بازنمودِ عقلانیت در سطحی فراگیر باشد. ابهری رسالتی بزرگ در تاریخ مطالعات فلسفی ـ الهیاتی بر عهده داشت و آن، هموارسازی آموزشی و تسهیل در یادگیری فراگیر ایده­ها و آموزه­های فلسفی و منطقی بوده است. او به درستی این وظیفه تاریخی خود را بازشناخت و توانست با موفقیت، آن را انجام دهد.

در این پژوهش، با توجه به پیوستگی آراء و ایده­های اثیرالدین ابهری با نظام عام مشائی و گفتمان غالب فلسفی موجود در فضای اجتماعی، تلاش شده است با حفظ اصالت اندیشه­های وی، ملاحظات مقایسه­ای مورد توجه باشد. این سؤال از لحاظ تاریخی اهمیت دارد که وضعیت پژوهش­های فلسفی در قرن هفتم چگونه بوده است؟ در کنار اندیشمند بزرگ فلسفی قرن هفتم یعنی خواجه نصیرالدین طوسی، آیا فعالیت­های فلسفیِ ارزنده­ای شکل گرفته است؟ سنت فلسفی پیشینیان چگونه استمرار یافته است و نقش اندیشمندان قرن هفتم در این میان چیست؟ این سؤالات، می­تواند راهنمائی برای ارزشمندی پژوهش از ابعاد الهیات فلسفی ابهری باشد و بر ضرورت نگارش این اثر دلالت کند.

در اندیشه ابهری، الهیات روش­شناسی ویژه­ خود را دارد؛ او با برگرفتِ رویکرد فلسفی در الهیات، آشکارا توانسته است سنت دیرپای الهیات فلسفی را تداوم بخشد. ابهری با طراحی مسائل وجودشناسی، مبانی پژوهش­ معطوف بر خداشناسی فلسفی را آماده می­کند؛ او بر این باور است که مسائل ناظر بر اثبات واجب تعالی و سخن گفتن از الزامات آن، در فلسفه دارای اهمیت است. از نظر ابهری، پژوهش فلسفی به عالی­ترین مراتب واقعیت ناظر است و وجود حقیقت متعالی، به عنوان واقعیت برین به شمار می­آید. ابهری فراتر از منطقی بودنش، یک فیلسوف است و همواره فیلسوف دغدغه حقیقت­طلبی دارد. او از وجود و هستی پژوهش می­کند و نقش او در تاریخ مطالعات فلسفی، شفافیت تحلیل مسائل، ارائه ساختاری روشن، طراحی دیدگاه­های انتقادی و تداوم­بخشی به ادبیات فلسفی مشاء است.

این اثر، به تحلیل الهیات فلسفیِ ابهری و برخی مبانی وجودشناختی و روش­شناختی آن می­پردازد. طی سالان اخیر، پژوهش­هائی درخصوص اندیشه­های منطقی ابهری انجام یافته و  زوایای منطقی اندیشه او  بیشتر نمایان شده­ است؛ اما تاکنون در باب الهیات ابهری پژوهشی نظام­مند صورت نپذیرفته است؛ از این رو می­توان گفت این اثر، به عنوان یکی از نخستین آثار در واکاوی جایگاه تاریخی و تحلیل اندیشه­های الهیاتی ابهری به شمار می­رود. [۱]چیستی­گوئی از الهیات فلسفی، سیر تطور تاریخی آن و بررسی رویکرد ابهری، [۲]زیست­نامه و آثار اثیرالدین، [۳]گونه­شناسی مسائل الهیاتی ابهری، [۴]مباحث وجودشناسیِ الهیات فلسفی و [۵]سخن گفتن از خداوند در اندیشه ابهری عناوین فصول این کتاب به شمار می آیند.

 

کلیه اخبار و مطالب ارائه شده، از وبسایت ها و خبرگزاری های رسمی کشور گردآوری می شوند. لذا زنجان 024 هیچ گونه مسئولیتی در قبال محتوای مطالب و استفاده مخاطبان و تبعات ناشی از آن ندارد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا