بازیهای محلی و سنتی روستایی استان زنجان

کشتی لوچو/ هفت سنگ/ لی لی/ چهل تیکه- پلیک/ گولو بازی/ تیله بازی/ کوله خوری/ کشتی گله مردی/ دسته چوگلی کار/ شالکتک کا/ قایم قایمک- قایم موشک/ مره کا/ بازی کمربند/ پازده بازی/ بورده بورده/ کتکسا/ پیشتی پیشتی/ لاستیک بازی/ شاه و دزد بازی/ برده برده/ ال اختر/ چوب بازی/ گرگم به هوا/ گوه وچوق/ گرنا- درنا بازی/ لپه بازی/ دوز- دیز بازی/ توپاقاچی/ داماد درو/ الک دولک/ الاختور/ کلاه بازی- کلاه برک/ کل کله/ چوگان- توپ و چوب/ بند قلعه چی/ گره من کشی/ کشتی با چوخه- کشتی محلی/ کوش/ چوب وکیلی/ پاگرازک/ گره/ زنجیر بافی/ تشنه- تیله/ استاندی/ نوعی بیسبال- مقه مقه/ هرنگ هرنگ/ اسب سواری چوبی/ انگشتر بازی/ اترلی/ هنکر/ هلیک اغاچی/ کوشک/ قاپ بازی/ الک بازی/ گلمه تارداش/ کلاغ پر/ کوکو/ کوکولاه و رونگ/ خر پشتک/  توپ مره/ بل بگیر بالا/ توپ چخماق/ تسه توپه/ توپ بمارخوب/  به حوبه بس/ کلی بازی/ هلک ملک- پلان/ قل قلان/ گورزان/ خروس جنگی/ هلک ملک/ ترخون بازی/ خانه خانه/ سنگ پرانی/ پرش/ پیل و دسته/ عاشق/ قیش قاپدی/ بادام بازی/ ملامیندی/ اوش یاستق/ گل یا پوچ/ کوزکوز/ گرگم و گله می برم/ قیش گوتی/ زو بازی/ پول بازی/ توپ کرزه ای- توپ عربی/ ناکس نی/ تخته نرد/ خلوداش/ آتش بازی/ چوب قله بازی/ چوپان بازی/ مژگان بازی/ شله گرم/ دست به چانه/ شیر شلاق/ هینی هندک/ سگزکی/ کپگ/ جیتو جیتی/ توشله بازی/ چوک چولا/ گل یازی/ اشکات لی/ دبل/ نو دارو/ هیجده دارو/ دارچلوک/ هجول/ داروبل/ گورکوچک/ لابار لوبیا/  قرقره بازی/ نه گرگی/ هشتی هشت گل/ کشکی/ خانه بازی/ شه بازی شدادبیداد/ گلگو وشدی/ گل شیشه/ تیر و محله/ شبده/ پنجاقو/ تیکه بازی/ اسم و شهرت/ کنده/ گرگ چم بری/ لت بازی/ خرک چه خرک/ گازدو/ دارگپ/ لرکرک/ بل مگسای/ تیله یاعل/ بلگه تسوف/ ختاب بازی/ رقص خنجر/ کشتی باشال/ تب چوب/ استخوان بازی/ قول وردی/ دزد و گربه/ لک لک بازی/ موحل بازی/ گرگ بازی گرگ و میش/ کش بازی/ قاشق قاشق/ مجل مجل/ لاکربازی لکور/ قلن پرچک/ جفتک ارزکم/ چلینک/ رستم خان/ روگیر/ سنگ گرتا/ رمازا/ دارتوپ/ درا/ زفن/ مولود/ شیندلی/ کاک دیدم/ کرمری/ توپ توری/ شتر سواری/ شن/ وامونه/ خرگوش به خانه/ دارکلیک/ تیلوا/ نجات/ ام اچچم/ گروزگروزک/ توپ گل بازی/ اسب سواری/ کبدی( ماچ لوس)/ تک بازی/ شش توپ/ قائم بازی/ توپ آقاجانی/ دوپر بازی/ ارابه/ چوب کیله بازی/ لنگ و سردار/ یله لختری/ ترقه بازی یاتونه/ ترکه بازی/ یک رخت لو/ لت بازی/ لت بازی/ وسط بخورد/ هی ری بی/ چوگو/ چلک مسسر/ تونه تیک او/ چوب هوکلی/ کله قندو/ اختر آغاجی/ کوکواوبردار/ چوب و چالیک/ قورمشا/ زیربکی/ چشم بگیرک/ هو بازی/ کلی بازی/ گوبازی/ گرنا/ چلوک( لگار)/ گلوسه بازی/ کلان کلان/ گرمسو/ ترنه سرختو/ پاولا/ پشتک وارونه/ فلارکی/ دست پر/ کوشک ملاق/ تیرکمون/ بازی/ خط بازی/ سردیکول/ تربازی/ دال پران/ هلان/ کلاهبرداران/ تاق فیل/ خر پرکن/ گرو چوب/ دوزلان/ قاوو/ گول/ الوق بازی/ حسنک/ گرو جفته/ بردبازی/ سنگ بازی/ بازی گردو/ فش بازی/توپ کش/ دوز دوز/ توپ چکانه/ دامنه و مینه/ یالی/ ورزا جنگ/ چفته بازی/  چلیک آغاج/ مولت بازی/ چوگان بازی/ چوب چیل بازی/ تشله بازی/ همسنگ/ بازی کبری/ بجول بازی/ ترس بازی/ دم زاله/ سپر بازی/ نه(۹) ریگه/ پادشاه وزیر/ توپ بلبکا/ توپ حواشی/ ارنگ و ارنگ/ توپ زدنی/ چله بازی/ توپ تخته/ چره چوب/ کو روک/ تاسم تاسم/ کرغیرین/ خنثی/ نهادم/ کفش بازی/ گله بازی/ توپ زنجیر پله/ یار به کجا/ گوزل بندل/ عروس بارانی/ گزلان پاچ/ آراخر/ قیج اشردما/ چشم بندی/ بوکه بارانه/ جوراب بافی/ مازوله/ دام/ ناشکیلان/ قمچان/ لنگران/ کلاوروان(رفتارهای فرهنگی ایرانیان – مناطق روستایی استان زنجان، ۱۳۸۳: ۲۳۰-۲۳۱).

 مختصات چندین بازی بومی و محلی

اما بازیهای بومی و محلی روستای «بولاماجی» گردآوری شده است که تقریبا در اکثریت قریب به اتفاق روستاها و حتی مناطق شهری جریان داشته است و امروزه نیز وجود دارد اما نسبت به گذشته کمرنگ شده است. در ادامه نام این بازیها مورد اشاره قرار گرفته و برای هر کدام توضیحاتی در خصوص سبک بازی و تعداد نفرات شرکت کننده ارایه می گردد:

۱) نام بازی: ال ال اپلک

تعداد نفرات: متغیر

سبک بازی: این بازی با تعدادی بیشتر از بازیکن ها انجام می گیرد و بیشتر در شب نشینی ها و زمانی که بیشتر افراد دور هم جمع بودند انجام می گرفت. تمام افرادی که بازی می کردند دست خود را به صورت باز روی زمین یا در زمستان روی کرسی قرار می دادند و با دست دیگر روی دست بازیکن ها نیز یک دست خود را روی زمین قرار می دادند با دست دیگر روی دست بازیکن ها می زد و شعر می‌خواند به این ترتیب «ال ال اپلک چایده چیخده گلبک، چایین سویو سویوخدی، دییر دیر آت منی آن منیآلات منی، یا قابالا قات منی، گئتدیمگور دوم باغیمیزداقوتور گچی اولو بدی قارقالار یغیشیب باشونه دییر جیز و جیز وجیز».

ترجمه شعر ترکی:

دست رو دست، از رودخانه قارچی درآمد، آب رودخانه سرد است، و می گوید مرا بینداز مرا بینداز، مرا گول بزن و با روغن و عسل قاطی کن، رفتم دیدم در باغمان بز گری مرده و کلاغ ها دورش جمع شدند و می گویند: جیز و جیز و جیز.

سومین جیز به دست هر کس که می افتاد آن دست از بازی خارج می شد تا وقتی که تمام دست ها به جز یک دست از بازی خارج می شد. آخرین دست بازنده می شد تمام افراد با دست خود روی آن دست می زدند و می خواندند «دگیر مانا گیردی کپک، اونی یالاتی قالدی کپک، ایبنه کتک ایبن کتک» بعد از کتک زدند نفر بازنده دوباره بازی را شروع می کند.

ترجمه شعر ترکی:

سگ وارد آسیاب شد، آرد خود را خورد و سبوسش به جای ماند پس این فرد را کتک بزنید.

 

۲) نام بازی: چشم بندی( گوزی باغلاما)

تعداد نفرات: ۳ الی ۱۰ نفر

سبک بازی: در این بازی بازیکن ها به صورت دایره یا در یک ردیف می ایستادند و دو نفر از بازیکن ها شروع کننده بازی بودند چشم یکی از بازیکن ها را می بستند دیگری دو سنگ یا دو چوب بر می داشت و به هم می زد و کسی که چشمش بسته بوند به دنبال صدا می رفت تا شخص را بگیرد اگر موفق شد خودش جای او را می گرفت در غیر این صورت بازنده می شد و از بازی به کنار می رفت دیگری جای او را می گرفت این بازی نوع دیگری نیز انجام می دادند به این صورت که دختران روسری و پسران کلاه خود را روی زمین می گذاشتند تا کسی که چشمش را بسته بود بگردد و آن شی به زمین گذاشته پیدا کند و اگر پیدا می کرد برنده بود.

 

۳) نام بازی: سس سز (سکوت)

تعداد نفرات: متغیر

سبک بازی: این بازی معمولا در شبها بین خانواده یا در شب نشینی ها انجام می گرفت. و بدین صورت بود که وقتی دور هم جمع می شدند نباید کوچکترین صدایی دربیاورند و خودشان در اول بازی قرار می گذاشتند که هیچ کس صحبت نکند و نخندد و در اول بازی می گفتند«هرکس دانشسا او اشک قچه یسین» و یا می گفتند «بواوده بیر پیشک وار، قویر قودولو بیت وار، هرکس دانشسا اونون آغزندا» هیچ کس صحبت نمی کرد و اگر کسی می خندید یا حرفی می زد از بازی کنار می‌رفت. البته افراد با ایما و اشاره در خنداندن یکدیگر سعی می کردند.

 

۴) نام بازی: بورک تپه

تعداد نفرات:۴ الی ۱۰ نفر

سبک بازی: در این بازی همه کلاه به سر بودند البته در قدیم بچه ها کلاه مخصوص به خود داشتند ولی این را بزرگترها هم انجام می دادند. بعد از انتخاب اولین بازیکنی که باید کلاه خود را روی زمین می گذاشت همه بازیکنها یکی یکی با چوب مخصوص بازی که ۴۰ سانتیمتر بود از فاصله یک متری کلاه را نشانه می گرفتند. هر کس که نمی توانست کلاه را بزند باید کلاه خود را به جای کلاه اولی به زمین بگذارد تا بقیه چوب را به کلاه او بزنند و اگر کسی تا آخر بازی کلاهش در سرش باشد در زمین نگذارد برنده بود. لازم به توضیح است که در باور مردم روستا حفظ کلاه در سر نشانه شهامت و مردانگی بود.

 

۵) نام بازی: گیزلان پانج

تعداد نفرات: بیشتر از دو نفر

سبک بازی: در این بازی که تعداد افراد از دو نفر به بالا می باشد تمام بازیکن ها از ده انگشت خود که در پشت خودشان قایم کرده اند به دلخواه چند انگشت خود را باز به بقیه نشان می دادند و انگشتان باز شمرده هر چند تا شد از نفر اول که به صورت گرد می ایستند شروع می کنند و می‌شمارند آخرین عدد که به هرکس رسید باید چشم بسته رو به دیوار بایستد و منتظر بماند تا همه قایم شوند و به او خبر می دهند که می تواند دنبال آنها بگردد در این فاصله اگر بازیکن های دیگر زودتر از بازیکنی که دنبال آنها می گردد به دیواری که او چشم گذاشته بود برسند باید دوباره همان بازیکن چشم می‌گذاشت ولی اگر توانست یکی از آنها را بگیرد و یا دستش به یکی از آنها برسد باید آن بازیکنی که گرفته شده است چشم بگذارد. به این ترتیب بازی ادامه پیدا می کند و آن کسی که هیچ وقت گیر آن کسی که چشم گذاشته نیفتد به عنوان برنده محسوب می شود.

۶) نام بازی: تزدان حمزه علیده (اوستا دینده)

تعداد نفرات: ۲ الی ۱۰ نفر

سبک بازی: بازیکن ها به صورت پل(دولا) در یک ردیف با فاصله یکی متری قرار می گرفتند و شروع کننده بازی دورخیز می کرد و دست خود را پشت بازیکن هایی که به طورت پل قرار گرفته بودند می گذاشت و به طرف جلو می پرید و تا آخرین نفر این کار را انجام می داد و خودش پس از آخرین نفر به صورت پل قرار می گرفت و نفر بعدی کار را انجام می داد تا اینکه تمام بازیکن ها یکی یکی از روی همدیگر می پریدند. اگر پای کسی به شخصی که از روی آن می‌پرید می‌خورد می باخت و باید از بازی کنار می‌رفت و دو نفر آخر که یکی به صورت پل قرار می‌گرفت و دیگری از روی او می‌پرید سه بار باید از روی همدیگر می‌پریدند آخرین بار نفری که زودتر از دیگری محکم پشت خود را به پشت طرف مقابل می‌زد و به پایین می پرید برنده می‌شد و در هنگام پریدن باید این کلمات را تکرار می‌کردند: «تزدن حمزه علیده- ایکه دلیخان اکبریده- گچه گیرده بستانا- بستانچه اون گورد- اَل ایلده چماقا- چماقنه شکلده- ورده ش قولن خور تاده- آپار دلار حکیم- حکیم دده وزیر- وزیر دده حکیم- اونّا خروس یان گچر- امبرده فیل فیل- اون ایکده بیر بالجا اینک مینک»

ترجمه شعر:

نام حمزه علی را باید از اول گفت- دو نفر به نام های اکبری دیوانه هستند- بز وارد بستان شد- باغبان بز را دید- و چوب دستی خود را برداشت- چوب خود را آماده کرد- بزه را زد و دست و پایش را شکست- بز را بردند پیش پزشک- پزشک او را فرستاد به وزیر- وزیر حکم داد و دوباره فرستاد پیش دکتر.

در مرحله دهم خروس از کنار نفری که پل واقع شده به جای پریدن رد می شود- در مرحله یازدهم نفر باید پل باید به صورت درازا پل قرار می گرفت و نفرات از روی او به صورت درازا می‌پریدند- در مرحله آخر (دوازدهم) باید یکی یکی آن گاو کوچک را سوار می شدند.

۷) نام بازی: تورناوردی

تعداد نفرات: متغیر

سبک بازی: در این بازی هر کس باید یک چیستان می گفت و طرف مقابل جواب می داد البته به صورت گروهی بازی می کردند و جواب دادن و پرسیدن دو به دو انجام می گرفت. نفر اول که قرار بود چیستان را بگوید باید سعی کند سخت‌ترین چیستان را مطرح کند تا طرف مقابل نتواند پاسخ دهد، چون در این صورت او باید از بازی کنار می رفت ولی اگر نفر دوم نمی‌توانست جواب چیستان را بگوید با یک دستمال بزرگ که ته آن گره خورده بود باید کتک می‌خورد و از بازی کنار می‌رفت. در این صورت آن کسی که چیستان را مطرح کرده بود از نفر دیگر می پرسید، به این ترتیب کسانی که جواب نمی‌دادند ضمن اینکه کتک می‌خوردند از بازی کنار می‌رفتند تا آخرین نفر که می‌توانست جواب بدهد برنده می‌شد و او را از اول بازی ادامه می‌داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا