استاد رضا روزبه زنگانی
«استاد رضا روزبه زنجانی» (۱۳۰۰-۱۳۵۲ ش)، مدرس فیزیک، از پیشگامان تعلیم و تربیت نوین اسلامی در ایران و نخستین مدیر «مدرسه علوی» تهران بود. استاد روزبه، علاوه بر تخصص در علم فیزیک، در علوم فقه، اصول، کلام، تفسیر و علوم قرآنى نیز متبحر بود و تدریس مینمود. «عربی آسان» و «خداشناسی» از تألیفات اوست.
تولد و تحصیلات
رضا روزبه اردیبهشت سال ۱۳۰۰ ش، مصادف با ولادت امام رضا علیه السلام در خانواده اى متدین و با فضیلت و مبارز در شهر زنجان پا به عرصه وجود نهاد. پدرش کربلایى محمود خیاط فرزند حجه الاسلام شیخ جواد زنجانى، از شاگردان آیت الله میرزا محمدتقى شیرازى بود.
وى در کنار تعلیمات ابتدایى و آموزش متوسطه، علوم حوزوى را تا سطوح عالى نزد پدر و عمویش و استادان مشهورى چون حاج شیخ حسین دین محمدى، حاج آقا سید محمد امامجمعه، سید محمود موسوى زنجانى و… به پایان برد. و در هر کلاس و پایه اى دانش آموز و طلبه ممتاز شناخته شد. او به استادان خود، اعم از روحانی و غیرروحانی، احترام می گذاشت و همواره از استادش دکتر کمال الدین جناب به تکریم یاد می کرد.
با اتمام دوره متوسطه، چند سالى در دبستان «توفیق» زنجان به تعلیم و تربیت دانش آموزان پرداخت. سپس به تهران مهاجرت کرد. در سال تحصیلى ۱۳۳۱-۱۳۳۰، وارد دانشکده علوم شد و با انتخاب رشته فیزیک تحصیلات عالى خود را آغاز کرد.
مرحوم روزبه، علاوه بر کسب اطلاعات علمى روز، در معارف اسلامى، فقه و اصول، فلسفه و کلام، ادبیات عرب و تفسیر قرآن مطالعات عمیق و وسیعى داشت و زبانهاى عربى و فرانسه را خوب مى دانست.
ویژگیهاى اخلاقی
شخصیت استاد روزبه از جهات مختلف شایسته بررسى و مطالعه است. نوشته ها، خاطرات و مصاحبه هاى برخى از آشنایان، همکاران و شاگردان استاد نشان مى دهد که آن دانشور فرزانه از صفات نیک اخلاقی بهره مى برد.
ایمان:
مرحوم روزبه در نظر و عمل و گفتار و کردار مسلمانی درست اعتقاد بود. او فردى متعبد، مخلص و عاشق خدا بود. جلوه هاى بارز این عشق را در نماز او مى یابیم. چون وقت نماز مى شد از هر کارى، هر چند مهم، دست مى کشید و مقید بود آن را در اول وقت به جاى آورد. او در نماز تمام توجهش به خدا بود و حالش دگرگون مى شد. شاگردان و همکاران او، متفقاً، معتقدند که او مصداق عینی و عملی آیه «اِنَّ صلاتی و نُسُکی و مَحیایَ و مَماتی لِلّهِ ربِّ العالمین» (انعام، ۱۶۲) بود. روزبه با زندگی و شخصیت فکری و علمی خود نشان داد که می توان در دنیای «جدید» زندگی کرد و در عین حال عمیقاً دیندار و مسلمان بود.
اخلاق اسلامى:
استاد در برنامه ها و کارهاى روزانه اش بسیار منظم و دقیق بود. در رفتار و کردار بسیار متین و مؤدب، در گفتار کم گوى و گزیده گوى شمرده مى شد و از بیان مسایل و مطالب مشکوک و ضعیف خوددارى مى کرد. از برخوردها و کلمات تند و دور از ادب و غیرانسانى سرباز مى زد و هرگز غیبت نمى کرد. او انسانى آرام، متواضع و در عین حال با ابهت بود و آن چه که قصد گفتن داشت نه با زبان، بلکه با عملش بیان مى کرد. در مقابل پدر و روحانیان و حتى طلبه هاى معمم و مبتدى بسیار فروتن مى نمود و در جلساتى که پدرش حضور داشت، دو زانو مى نشست.
لباسهاى او بسیار ساده و تمییز و مرتب بود. سالهاى بسیار تنها یک دست کت و شلوار داشت. این صفت در آن روزگار شاگردان و حتى استادان مدرسه اش را تحت تأثیر قرار داد؛ به گونه اى که در آن مدرسه نه از مد خبرى بود و نه از شیک پوشى. غذایش ساده و مختصر و خانه اش محقر در محله قدیمى و مذهبى خیابان رى بود. از جسارت و بى ادبى مردم چشم مى پوشید و از این طریق، درس بزرگى به دیگران مى داد.
به روحانیون اصیل شیعه و سادات ارادت و احترام خاص مى گذاشت و در برابر علما و مراجع تقلید اخلاص و تعبد ویژه داشت. اگر در حضور او کسى از عالمى بد مى گفت و یا از روحانیت انتقاد مى کرد چهره درهم مى کشید و آزرده خاطر مى شد. به بیچارگان و زیردستان کمک مى کرد و ضمن احترام به خدمتگزاران، کارها را در قالب پرسش از آن ها درخواست مى کرد.
فعالیتهای اجتماعی
مدیریت مدرسه علوی:
یکى دیگر از ابعاد زندگى مرحوم روزبه، داستان مدرسه علوى است. این واحد آموزش متوسطه در سال ۱۳۳۵ به همت مردان صالح و خوشنام و به مدیریت استاد روزبه شروع به فعالیت کرد. دبیرستان علوى و شعب آن از نظر پذیرش محصل، انتخاب استاد و برنامه هاى آموزشى ویژه بودند و روحانیون بزرگى همچون شهید دکتر بهشتى، شهید مطهری، شهید قدوسى، شهید باهنر، علامه محمدتقى جعفرى، مهدوى کنى و… با هیأت مدیره و استاد روزبه همکارى نزدیک داشتند. استاد از آغاز فعالیت این مدرسه تا آخرین روزهاى زندگى اش یکسره به تعلیم و تربیت شاگردانش پرداخت و در طول این مدت هرگز احساس خستگى نکرد.
وی دبیرستان علوی را هفده سال با اقتدار و پشتکار زیاد و با روش علمی بر اساس مبانی و دیدگاههای اسلامی اداره کرد و توانست الگویی مناسب برای دیگرانی که در اندیشه تأسیس چنین مدارسی بودند به دست دهد.
استاد علاقه داشت که شاگردان و دوستان و آشنایان و همکارانش، خصوصاً معلمان و دبیران معارف دینى، مطالب مذهبى را از مأخذ اصلى آن فراگیرند و در این راستا با هر گونه انحراف، التقاط و تفسیر به رأى در آیات و احکام به شدت مخالفت مى کرد. او مى خواست حقایق دین محفوظ بماند، انحرافى پیش نیاید و کسانى که مطلبى را مى گفتند، اگر به درستى آن اطمینان نداشت، با فروتنى به گوینده تذکر مى داد و راهنمایى اش مى کرد.
او از نخستین کسانى بود که صبحگاه به مدرسه وارد مى شد و شبانگاه با آخرین گروه مدرسه را ترک مى کرد. محیط تربیتى دبیرستان علوى، بخش بزرگى از زندگى او، بلکه تمام زندگى او شده بود. استاد به شاگردان مدرسه آن قدر نزدیک بود که به راحتى مى شد حس کرد که چگونه از درد آن ها رنج مى کشد و در شادى آنان از خود آن ها شادمان تر است. بسیارى از اوقات، در زنگهاى تفریح به جاى رفتن به دفتر مدرسه و استراحت، به میان شاگردان مى رفت و براى آن ها پدر، استاد، مربى اخلاق و الگوى فضایل اخلاقى بود. بسیارى از شاگردان مطالبى را که حتى با پدران و مادران خود در میان نمى گذاشتند، به او مى گفتند و او را محرم اسرار خود مى دانستند. بسیارى وقتها، شبها تا دیروقت همراه گروهى از شاگردان در آزمایشگاه فیزیک مدرسه به تحقیق مى پرداخت تا پاسخ پرسش دانش آموزى را بدهد و اشکال وى را ریشه کن سازد.
استاد گاهی در غیبت بعضى همکاران، کلاس درس آن ها را به خوبى اداره مى کرد و همه شاگردان مى گفتند، به سبب نوآورى اش در تدریس، از محضر او بیش از استاد همیشگى شان بهره برده اند. جلسات تفسیر قرآن، از فعالیتهاى ارزنده او در مدرسه بود. او مى دانست هنگامى که فتنه ها چون شبهاى تیره هجوم آورند، قرآن فریادرس انسانهاست، پس با برگزارى کلاسهاى معارف قرآنى دانش آموزان را به قرآن فرامى خواند.
او اولین دوره مسابقات قرآن مجید را در این مدرسه برگزار کرد و با بیانات گرم و نافذ خود رنگ و عطر دیگرى به آن بخشید. این مجلس و مراسم، همه ساله به یاد او برگزار مى گردد. بهره مادى استاد از دبیرستان، بنا به تقاضاى خود او، بسیار محدود و تنها به مبلغى اندک، که زندگى ساده و بى پیرایه اش را با آن که همشیره ها و بعضى بستگان در کنارش بودند، در سطح پایین اداره مى کرد، و این در حالى بود که از او پیوسته تقاضا مى شد، در دانشگاه با حقوق کلان تدریس کند. این نوع گذران معیشت هرگز او را از هدفى که ضرورى تشخیص داده بود، بازنداشت.
اخلاق نیک، روحیه قناعت و عشق و علاقه بسیار او به مدرسه علوى سبب شد تا بسیارى از شخصیت هاى علمى و روحانى متعهد شاغل در دانشگاه و غیره دست کم بخشى از اوقات خود را به تدریس افتخارى در آن جا اختصاص دهند. این امر سطح علمى دبیرستان را چنان ارتقا داد که از نظر علمى و مذهبى محیطى صد در صد ایده آل گردید و حتى از نظر میزان قبولى در دانشگاهها در ردیف نخست قرار گرفت. این مرکز آموزشى، علاوه بر برنامه هاى ذکر شده، مرکز تربیت مبلغانى بود که پس از آموزش دوره اى کوتاه به خارج از کشور اعزام مى شدند.
مبارزات سیاسی:
با آن که استاد فردی زاهد و درونگرا مى نمود، عنصرى آگاه به زمان و مقتضیات روزگار بود، به جا و به موقع مبارزه مى کرد. روزبه به عنوان فعال سیاسی در مبارزه با حکومت پهلوی شناخته نشده بود. اما همه شاگردان او می دانستند که او از نظر سیاسی با حکومت پهلوی قطعاً مخالف است. سابقه مبارزه او به سالهاى ۱۳۲۴ ش. برمى گردد. در این سال، که فتنه آذربایجان به زنجان کشیده شد، دموکراتها استاد را به خاطر اعتقادات راسخ به مبانى دینى و مذهبى به زندان افکندند؛ احتمال اعدامش قوت گرفت و در مدتى که محبوس بود، موهاى سرش به سفیدى گرایید. او سرانجام آزاد شد.
در مقابله با رژیم شاه، چه در مدرسه و چه در خارج آن تا آنجا که قدرت داشت، ایستادگى مى کرد. در آن زمان چنان فرمان داده بودند که عکس شاه باید در همه ادارات و مدارس، حتى مدارس ملى و اسلامى، نصب شود. او تا توانست این فرمان را اجرا نکرد و وقتى به بستن مدرسه تهدید شد، تنها با نصب یک عکس در دفتر مدرسه موافقت کرد.
ساواک مکرر به «مدرسه علوى» هجوم مى آورد و مدرسه را تهدید مى کرد. او در برابر تهدیدات بى وقفه مزدوران شاه اظهار مى داشت: آنها خیلى دیر به فکر ما افتاده اند. اگر این مدرسه را ببندند، ما کار خود را کرده ایم و به اهداف خود رسیده ایم. هر یک از شاگردان ما در هر کجا که باشند، آن جا خود یک مدرسه علوى خواهد بود. هرگاه یکى از مزدوران رژیم ترور و معدوم مى شد، به شاگردانش شیرینى مى داد و در مناسبتهاى مهمى چون شهادت شهید مدرس و…، به عناوین مختلف، مراسم سالگرد و بزرگداشت برگزار مى کرد.
آثار و تألیفات
استاد روزبه با آنکه در نگارش کتاب و مقاله، قلمی کمابیش توانا داشت، کثیرالتألیف نبود. او عمر نسبتاً کوتاه خود را بیش از آنکه صرف تألیف کند، صرف تعلیم و تربیت نسل جوان کرد. با این حال، آثار معدودی از وی به جا مانده است:
- عربی آسان (دو جلد)؛ در صرف و نحو که روزبه با همکاری سیدکاظم موسوی برای درس عربی دبیرستان علوی و احتمالاً با الهام از فعالیت مشابهی که عمویش شیخ جواد زنجانی در عراق انجام داده بود تألیف کرد و چون در تألیف آنها هم از تجربه مؤلفان پیشین و هم از شیوه های نوین تعلیم و تربیت و نیز از تدریس آزمایشی آن کتابها در دبیرستان علوی بهره گرفته بود، آن مجموعه به زودی جای خود را در مدارس اسلامی ایران باز کرد و سرآغاز تألیفات روشمند بعدی دیگر در این زمینه ازجمله کتابهای آموزش عربی مدارس راهنمایی و دانشسرای راهنمایی شد.
- روش آسان در تعلیم قرآن؛ علاوه بر عربی آسان، استاد روزبه و سیدکاظم موسوی کتابی هم برای آموزش قرآن تألیف کرده اند که در ۱۳۵۱ش در تهران منتشر شده است.
- خداشناسی؛ این کتاب را روزبه به صورت درسنامه در سالهای پایانی عمر تدوین و در پایه های آخر دبیرستان تدریس کرد که در ۱۳۶۱ش در قم به صورت کتاب منتشر شد.
- پایان نامه دوره فوق لیسانس (چاپ نشده) و نیز مشارکت در تألیف یکی ـ دو مقاله در حوزه فیزیک زیر نظر استادش کمال الدین جناب.
- مقالاتی در مکتب تشیع، از جمله در شماره اول این نشریه.
- دست نوشته هایی مشتمل بر مطالب تربیتی و آموزشی که روزبه آنها را به قصد انتشار ننوشته بود و نیز مذاکراتی که با مرتضی مطهری در جلسات انجمن اسلامی پزشکان کرده است.
وفات
مرحوم استاد رضا روزبه در سال ۱۳۴۷، به سبب تماس با تشعشعات رادیواکتیو در آزمایشگاه، بیمار شد و در سالهاى ۴۸ و ۴۹ حالش رو به وخامت گذاشت. در این سالها، با آن که از تدریس و فعالیت منع شده بود، پرتوانتر از همیشه کار مى کرد و از واپسین فرصتها نیز بهره مى برد.
سرانجام سرطان استاد را رنجور ساخت و در بستر ناتوانى فروافکند. در آخرین لحظات زندگى، هر بار که نفسى برمى آورد، مى گفت: فقه را جلو بیندازید. هنگام احتضار به درد اجتماع و مصالح اجتماعى مردم فکر مى کرد. او سرانجام در روز ۲۱ آبان سال ۱۳۵۲ (نیمه شوال ۱۳۹۳ قمرى) دار فانی را وداع گفت.
مراسم تشییع جنازه او در قم انجام شد، و آیت الله گلپایگانى بر پیکر او نماز گزارد. سپس او را در قبرستان حاج شیخ (قبرستان نو) به خاک سپردند.