نگاهی به بیست سال سیاستورزی قالیباف
گروه سیاست_: به بهانه حرمتشکنی مجدد حامیان قالیباف و سکوت ادامهدار ایشان در برابر رفتارهای اینچنینی، چند بندی برای نسل جدیدی مینویسیم که شاید سالهای گذشته را ندیده، نشنیده با فراموش کرده باشد. قصه این جریان خاص و بیتقوایی رسانهای او منحصر به امروز نیست و صرفا در چند پرده، بزنگاههای مهم سالیان گذشته را مرور میکنیم. شرایط کشور مناسب این حرفها نیست ولی چه چاره که باید مقابل تحریف تاریخ ایستاد و غبار فتنه را زدود و نگذاشت جای شهید و جلاد عوض شود.
پرده اول | عمارِ میانهرویِ فتنه ۸۸
قالیباف پیش از آغاز ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و در اوج دوران تمجید رهبر انقلاب از عملکرد دولت نهم، اعلام کرد که اکنون ۱۴ ماه است در کشور فعالیت جدی صورت نگرفته است؛ صحبتی که مقدمه حضور او در انتخابات تلقی میشد اما در نهایت شهردار تهران با نظر منفی رهبر انقلاب از کاندیداتوری در انتخابات سال ۸۸ صرفنظر کرد.
او با اتخاذ سیاستی که خودش نام «میانهروی» روی آن گذاشته بود، «مقصر» اغتشاشات پس از انتخابات را «هر دو طرف» دانست. قالیباف در اولین روزهای فتنه، قانون انتخابات را «نیازمند بازنگری» خواند و معتقد بود «با در اختیار قرار دادن فرصت برای همه» باید صحبت «دو طرف» شنیده شود.
از نظر او «دو طرف فتنه» افرادی بودند که او نام «نهروانیان و جملیان» روی آنها گذاشته بود و اساسا درک او از سطح درگیری فتنه با نظام و انقلاب به جای «براندازی» در حد «ابهام انتخاباتی» بود. قالیباف حتی چند روز پس از مواضع قاطع و شفاف رهبر انقلاب در نماز جمعه، با ادبیات اصلاحطلبان همراه شد و حوادث پس از انتخابات را نتیجه «افراطی گری» خواند. او معتقد بود باید بین «معترضان» و «حرمتشکنان عاشورای ۸۸» تفکیک قائل شد و پخش تصاویر اهانت به امام خمینی در اغتشاشات را «بدعت صداوسیما» میدانست.
محمدباقر قالیباف همچون هاشمی رفسنجانی در مراسم تحلیف ریاست جمهوری دهم شرکت نکرد و در سال ۹۱ که مجددا برای انتخابات ریاست جمهوری آماده میشد اعلام کرد «من در حوادث سال ۸۸ عمارگونه رفتار کردم؛ الان که مرور میکنم میبینم دقیق ترین حرفها را هم همان زمان زدم».
پرده دوم | تکنوکراتِ تنشزدایِ پاسدارِ برجام
خلبان انتخابات ۸۴ این بار در قامت یک مدیر تکنوکرات و در ائتلاف با «حدادعادل و ولایتی» پا به عرصه انتخابات گذاشت. شرط ضمن عقد این ائتلاف باقی ماندن یک نفر در عرصه انتخابات بود اما از این جمع سه نفره تنها حدادعادل از گردونه رقابت کنار رفت، آن هم بدون نام بردن از هیچ کاندیدای دیگری. قالیباف گفته بود «اگر پایان این ائتلاف منجر به اختلاف شود باید در دینداری ما شک کنید».
روزنامه آمریکایی کریستین ساینس مانیتور در سال ۸۶ طی مقالهای با تحلیل مواضع قالیباف نوشته بود که او فردی «عملگرا و تکنوکرات است نه ایدئولوژیک». خود او نیز بعدها و پیش از انتخابات در سال ۹۱ گفته بود «ممکن است که بگویند قالیباف انسان تکنوکراتی است که باید بگوییم تکنوکرات بودن چیز بدی نیست» و با تعریفی نادرست از «کارآمدی» تلاش کرده بود «فنسالاری» را به «استفاده درست از امکانات با عقل متصل به وحی!» معرفی کند. چندی بعد با کنایه رهبر انقلاب به «تکنوکراتهای دوران سازندگی» قالیباف این عبارت را برای همیشه از ادبیات خود کنار گذاشت.
از سوی دیگر، غلبه گفتمانی «سیاست خارجی» در آن دوران، باعث شد تا اصولگرایان به نسخه ضعیفی از حسن روحانی مبدل شوند. قالیباف که در سال ۸۴ گفته بود روش دولت اصلاحات در بدست آوردن انرژی هستهای «بسیار مناسب و منطقی» بوده و «باید همین سیاست دنبال شود»، در سال ۹۲ نیز ترجیح داد به جای نسخه اصیل سیاست خارجی انقلابی، به رونویسی از دست غربگرایان مشغول شود.
او در مهر ۹۱ طی مقالهای با بکارگیری کلمه شناخته شده «تنشزدایی» اعلام کرد که «دولت توسعهگرا» در سیاست خارجی خود، به گذر از «دیدگاههای احساساتی» به سوی «واقعگرایی» نیازمند است. قالیباف واقعگرایی مبتنی بر تنشزدایی را «رنسانس سیاست خارجی ایران» و مدعی شد که این رنسانس «در نهایت، میزان تنش با دنیای بیرون را برای ایران کاهش میدهد».
قالیباف در برنامه راهبردی خود با اشاره به گذار جهان از نظم تکقطبی به نظام چندقطبی گفته بود مواضع ایران در این دوران نباید به گونهای باشد که تصور «چالش قدرت هژمون» را ایجاد کند، یعنی جمهوری اسلامی باید طوری رفتار کند که برای قدرت مسلط دنیا یا همان «کدخدا» ایجاد چالش نکند؛ این نقدی بود سعید جلیلی در مناظرههای انتخاباتی سال ۹۲ به قالیباف وارد کرد و البته او در سخنانش هیچ واکنش یا توضیحی ارائه نداد.
به گفته جواد ظریف، قالیباف در تابستان ۹۱ برای مسئولیت کمیته سیاست خارجی ستاد خود و تصدی وزارت خارجه دولت احتمالی خود از او دعوت کرده است. پس از امضای برجام در سال ۹۴ قالیباف این موفقیت را به «دوست عزیز» خود محمدجواد ظریف تبریک گفت و از «تلاشهای مجاهدانه» او تقدیر کرد. او «موفقیت دستگاه دیپلماسی» را «پایه افتخار کشور» خواند و برجام را «بدون شک یک موفقیت بزرگ» دانست.
قالیباف با اعلام اینکه «من با برجام موافق هستم» در تبلیغات انتخاباتی سال ۹۶ گفت که «هر دولت دیگری بود همین مسیر را میرفت» و در موضعی عجیب برجام را «تصمیم نظام» و خود را «پاسدار برجام» خواند.
پرده سوم | نواصولگرایِ نفرِ چهارمِ جَمنا
ایده «جبهه مردمی نیروهای انقلاب» موسوم به «جمنا» در سال ۹۵ و مانند همیشه برای «ایجاد وحدت اجباری حول قالیباف» شکل گرفت. سه هزار نفر به نمایندگی از ۲۵ قشر که مشخص نیست چگونه برگزیده شدند، شورای مرکزی سی نفره جمنا را انتخاب میکنند. نامزدهای احتمالی جریان انقلاب از سوی جمنا برای همکاری با این سازوکار فراخوان میشوند و قرار است در یک نظرسنجی مجدد از سه هزار نفر عضو مجمع عمومی، کاندیدای نهایی جبهه انقلاب مشخص شود.
«سیدابراهیم رئیسی» و «سعید جلیلی» تعهدنامه جمنا را نمیپذیرند و امضا نمیکنند. سعید جلیلی از رایگیری نهایی کنار گذاشته میشود اما نام سیدابراهیم رئیسی در رقابت حفظ میشود. حتی در غیاب سعید جلیلی نیز قالیباف نمیتواند جایگاه خوبی کسب کند و با فاصله از رئیسی، زاکانی و بذرپاش در جایگاه چهارم میایستد. زاکانی و بذرپاش در انتخابات حاضر نمیشوند ولی علاوه بر رئیسی، قالیباف هم در انتخابات حضور پیدا میکند.
بعد از تجربه ائتلاف شکستخورده «حداد-ولایتی-قالیباف» این دومین سازوکاری است که چون خروجی آن قالیباف نیست، باید شکست بخورد و آن همه مقدمهسازی و نمایش مردمی شدن اتحاد جریان انقلاب به پای یک نفر قربانی شود. جمنا در نهایت با صدور بیانیهای عجیب، اعلام کرد که جبهه نیروهای انقلاب با «دو نامزد» در انتخابات حاضر میشود!
هرچند اخیراً محمدباقر قالیباف در اظهارنظری گفت «شهید رئیسی اصرار داشت هر دو نفرمان در انتخابات شرکت کنیم، اما من با این موضوع موافق نبودم» اما نگاهی به سخنان خود او در سال ۹۶ و پس از انتخابات نشان از چیز دیگری دارد: «دوستان دلایلی آوردند که البته من آنها را قبول نداشتم. آمار و اطلاعات همه نشان میداد، من باید در صحنه بمانم» و در نهایت علیرغم مخالفت ستاد شهید رئیسی، قالیباف از صحنه انتخابات ۹۶ کنارهگیری کرد.
پس از انتخابات ۹۶ و پایان مسئولیت قالیباف در شهرداری تهران، از سوی حامیان همیشگی او زمزمههایی مبنی بر تجمیع نهادهای اجرایی تحت امر رهبری و سپردن آن به قالیباف مطرح شد. مبنای این ادعا بر بیعملی دولت روحانی و لزوم نقشآفرینی دستگاه اجرایی قوی و موازی دولت استوار بود. ایده «دولت موازی» با مخالفت صریح رهبر انقلاب به حاشیه رفت و ایشان «دعوا و ایجاد تشکیلات موازی با دولت» را به مصلحت کشور ندانستند.
پرده چهارم | شورایِ ائتلافِ خانوادگی!
پس از شکست ایده «دولت موازی» و با برجسته شدن نام سیدابراهیم رئیسی به عنوان محتملترین گزینه ریاست جمهوری بعد از حسن روحانی، قالیباف این بار خودش را آماده شرکت در انتخابات مجلس در سال ۹۸ میکند. ۱۱۰۰ نفر از کاندیداها در تهران در صف مصاحبه برای ورود به لیست نهایی «شورای ائتلاف اصولگرایان» قرار دارند. لیست ۳۰ نفره اصولگرایان منتشر میشود و تعجب همگان را برمیانگیزد.
فهرستی که امید میرفت طبق وعدههای آن روزهای اصولگرایان، برای تدبیر اوضاع نابسامان اقتصادی کشور بسته شود، به بدترین شکل ممکن نهایی شد. قالیباف در این بین با یک توییت نظر منفی خود نسبت به این لیست را اعلام کرد و نوشت: «من به شما وعده داده بودم که دغدغه مجلس آینده همان دغدغه مردم یعنی اقتصاد است. لیستی که به نام بنده اعلام شده است مورد تایید نیست.» و به این ترتیب، فهرست اولیه برای ترمیم به شورای ائتلاف بازگشت.
چند روز بعد لیست اصلاح شده منتشر شد و این بار شوک عمیقتری جریان انقلابی را فراگرفت: ورود افراد جدید به لیست، با حذف چند چهره جوان انقلابی همراه بود و کفه باندبازی سنگینتر شد.
در لیست نهایی، یکی از خانمها دختر باجناق یکی از موسسین و اُمنای شورای ائتلاف است و یکی دیگر از آقایان نیز معاون ایشان است. یکی دیگر از آقایان لیست، داماد رییس شورای ائتلاف شهرری است. یکی دیگر، پدرخانم یکی از اعضای شورای ائتلاف است. یکی از بانوان حاضر در لیست، خواهر شوهر یکی از خانمهای عضو ائتلاف و مصاحبه کننده بانوان است. گل سرسبد بانوان هم منشی همسر سرلیست است. علاوه بر این، حدود ۸ نفر از اعضای لیست اطرافیان قالیباف هستند و دو نفر هم از اقوام و نزدیکان حدادعادل.
پس از مدتی و در آستانه روز رایگیری البته بانیان این فهرست ضعیف در ائتلاف با جبهه پایداری لیست ترمیمشدهای را تدوین و منتشر کردند که در غیاب رقیب جدی از جناح مقابل و همچنین وحدت لحظه آخری، منجر به ورود اصولگرایان به مجلس یازدهم و ریاست قالیباف بر این مجلس شد.
پرده پنجم | نیمه دومِ مجلسِ یازدهم
محمدباقر قالیباف که در سال ۹۸ با شعار «دولت را وادار به کار میکنیم» وارد مجلس شد، چندی بعد اعلام کرد که «بعد از مدتی فهمیدم نمیشود» و در عمل جز «قانون اقدام راهبردی مجلس» نتوانست کنش قابل توجهی در «نیمه اول مجلس یازدهم» و در برابر دولت دوازدهم داشته باشد. نیمه دوم ریاست قالیباف بر مجلس یازدهم اما بخش مهمی در زندگی سیاسی او محسوب میشود که کلید فهم بسیاری از اتفاقات پس از آن، از جمله محبوبیت سیاسی او در دو انتخابات مجلس ۱۴۰۲ و ریاست جمهوری ۱۴۰۳ خواهد بود.
حالا دولت رئیسی بر سر کار است و قالیباف در فتنه سال ۱۴۰۱ نیز همانند گذشته راه میانه! در پیش گرفته است: «علت حادثه باید بطور رسمی و روشن اعلام شود» و «من به پلیس گفتم هر وقت اشتباهی کردید، باید عذرخواهی کنید. عذرخواهی شفاهی هم کفایت نمیکند. باید جبران خسارت کنید».
مجلس یازدهم بابت دخالت در انتصابات دولت سیزدهم سه بار از رهبری تذکر علنی و پشت بلندگو میگیرد و آخرین عتاب رهبری لحن تندتری دارد: «آقای قالیباف حالا که میآمدیم، به من گفتند که «شما یکی از این سالها راجع به اینکه نمایندگان درمورد انتصابها و اینها دخالت کنند یک چیزی گفتید، بعضی از همکاران ما ناراحت شدند»؛ بنده ناراحتی شما را که اصلاً نمیخواهم و نمیپسندم، اما شما را هم خیلی دوست دارم، مصلحت شما را میخواهم؛ واقعاً نباید دخالت کنید در انتصابات!».
پس از شهادت شهید رئیسی، قالیباف در اظهارنظری با هدف نشان دادن هماهنگی مجلس یازدهم با دولت سیزدهم «برکناری دو سه وزیر و معاون وزیر و معاون رئیس جمهور» با فشار مجلس را نشانهای از هماهنگی خود با شهید رئیسی دانست! لجاجت عجیب مجلس قالیباف بر استیضاح وزیر صمت دولت سیزدهم و بیتوجهی کامل به اصرار شهید رئیسی برای حفظ او، باعث شد تا رهبر انقلاب در اولین دیدار با مجلس یازدهم که پس از استیضاح فاطمی امین برگزار شد، نسبت به استفاده افراطی از ابزارهای نظارتی مجلس تذکراتی به مجلس یازدهم داشته باشند.
مجلس یازدهم را شاید بتوان رکورددار بدترین نوع استیضاح در تاریخ جمهوری اسلامی دانست. درخواست استیضاح فاطمی امین در کمتر از ۴ ماه از شروع به کار ثبت شد. بارها استیضاح به مرحله اعلام وصول نزدیک شد، تا اینکه در ۷ تیر ۱۴۰۱ در صحن علنی در آستانه اعلام وصول قرار گرفت و با درخواست شخص شهید رئیسی و قول ایشان برای تفکیک وزارت صمت و معرفی دو وزیر به مجلس، به تأخیر افتاد.
اما این تلاشها کارساز نبود و اولین استیضاح ۱۳ ماه بعد از شروع به کار در ۱۰ آبان ۱۴۰۱ انجام شد. ۲ ماه پس از رأینیاوردن استیضاح اول، استیضاح جدیدی ثبت شد و ۴ ماه بعد در اردیبهشت ۱۴۰۲ با استیضاح دوم، در حالی که شهید رئیسی برای دفاع از او در مجلس حاضر شد، وزیر صمت کنار گذاشته شد. این برای اولینبار در جمهوری اسلامی بود که یک وزیر با فاصله ۶ ماه، دوباره استیضاح میشد.
جنجال نمایندگان بر سر ابلاغیه انتخاباتی معاون سیاسی وزیر کشور نیز یکی دیگر از همین موارد بود. اصرار نمایندگان بر برکناری «محمدرضا غلامرضا» یا «استیضاح وزیر کشور» در ایام ثبتنام انتخابات مجلس جزو سیاهترین نقاط عملکرد مجلس یازدهم به ریاست قالیباف است. این فشارها در حدی بود که در شب وقوع حادثه تروریستی در شیراز از سوی مجلس به دولت پیغام رسید که استیضاح وحیدی، فردا به دلیل فشار نمایندگان توسط شخص قالیباف اعلام وصول میشود و تنها راه، برکناری معاون سیاسی است.
مجلس یازدهم همچنین با «تحمیل روش و زمان حذف ارز ترجیحی به دولت»، «رد کلیات بودجه» و «اولتیماتوم ارزی» به دولت شهید رئیسی موجب شد تا در انتخابات مجلس دوازدهم، جریان انقلابی محمدباقر قالیباف را پس از نبویان، ثابتی و رسایی در جایگاه چهارم تهران بنشاند. این رخداد هم البته اطرافیان قالیباف را هوشیار نکرد و مشاور رئیس مجلس در پیامی «کمکاری شدید دولت رئیسی» را عامل شکست تاریخی قالیباف در پایتخت عنوان کرد!
پرده ششم | سالِ اولِ مجلسِ وفاق
«دلار شده ۹۹ تومن، ۲۰ درصد رفته رو کرایهخونهها…/ ابراهیم که ول کرد رفت انتخابات شرکت کرد، اولویت اون سیاسته همه هم میدونن…» این بخشی از دیالوگی است که مشاور فرهنگی محمدباقر قالیباف همزمان با رسیدن قیمت دلار از ۱۸ به ۳۵ هزار تومان در دولت شهید رئیسی منتشر کرد.
قالیباف هم بعد از برگزاری دو جلسه با وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی در صحن علنی مجلس میگوید: «ما دنبال تکرار جلسات نیستیم و جلسه سومی وجود ندارد» و به دولت اولتیماتوم میدهد: «مجلس تا یکشنبه آینده منتظر برنامه مدیریت بازار ارز میماند و پس از آن خود مجلس برنامهای را خواهد نوشت.»
در محافل اصولگرایی طرح «دولت ۱۲ ساله انقلابی» در جریان است. طبق این مدل دوران رئیسی دیگر به سر آمده و اکنون باید یک مدیر جنتلمن با دیسیپلین نظامی برای هشت سال بعد اداره کشور را به دست بگیرد. مستخدمان رسانهای این جریان روی تکدورهای شدن رئیسی مانور میدهند و پشت صحنه هم سازوکارهای سیاسی مشغول طراحی برای به ثمر نشاندن همین ایده هستند که توده ابربالارونده این زحمت را از دوش طراحان برمیدارد.
با شهادت شهید رئیسی و انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری، قالیباف که اکنون یک هفته است ریاست مجلس دوازدهم را به عهده گرفته وارد عرصه انتخابات میشود. او در جریان مناظرههای انتخاباتی مقابل تخریبهایی که علیه دولت شهید میشود ساکت است و تلاش دارد با لباس مشکی خودش را عزادار رئیسی نشان دهد. قطار طولانی منبریها و مداحان از او حمایت میکنند و انواع دروغها به رقیب او منتسب میشود اما او بار دیگر با رای مردم از صحنه انتخابات کنار زده میشود.
کمی بعد که دولت پزشکیان مستقر میشود، مسئول شاخه تهران حزب قالیباف با انتشار تصویر جلسه مشترک مورخ فروردین ۱۴۰۲ با حضور قالیباف، لاریجانی، ناطق نوری و حدادعادل مینویسد: «امروز خارجسازی مقابل خالصسازی پیروز شد، خارجسازی تحجر از دوائر تصمیمگیری، راهبردی که آغاز آن فروردین ۱۴۰۲ کلید خورد.» و میافزاید «پس از دولت سایه و رأی اعتماد کابینه، نقطهی آخر صدا وسیما خواهد بود.» او معتقد است که حذف نیروهای انقلابی از بدنه نظام یک سال پیش از شهادت رئیسی و در جلسه مشترک این چهار نفر تعیین تکلیف شده است!
اکنون مدلی از سیاستورزی که در انتخابات ۱۴۰۳ با «نه بزرگ» مردم حذف شده، تنها به پشتوانه ریاست نفر چهارم تهران بر مجلس، همچنان برای دیگران رجز میخواند و از جعل برگه رای رهبر انقلاب تا دروغ دخالت سیدحسن نصرالله در انتخابات را مطرح میکند. هر نقدی به هر جزئی از مسئولان نظام را مساوی ضدیت با ولایت تفسیر میکند و خودش تندترین حملات را به صداوسیما و ائمه جمعه منصوب رهبری جایز میداند.
سفر علی لاریجانی به مسکو را نشانه بیاعتنایی رهبری به سعید جلیلی قلمداد میکند و نظری درباره نادیده گرفته شدن وزیر خارجه برای ارسال پیام ندارد. کاندیدای حذف شده خود در انتخابات با سه میلیون رای را نماینده اکثریت مردم میداند و سخن از مواضعی که ۱۴ میلیون رای گرفته را خلاف وحدت میپندارد.
هتاکان به شهید رئیسی به صف اول بازمیگردند و در حضور رئیس مجلس سخنرانی میکنند. آنها که از مقایسه مدیریت قالیباف بر مجلس با علی لاریجانی به خشم میآمدند امروز او را «زینب جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» میدانند. در برابر هر نقدی میگویند انتخابات تمام شده و تقریبا بزنگاهی نیست که با عقدههای چرکین خود آن را به ابتذال نکشانند. روزی به شهید نصرالله دروغ میبندند و روز دیگر میگویند خانواده شهدا جلیلی را به حضور نمیپذیرند. اگر به دروغها پاسخ بدهی یادشان میافتد که تو وحدت را شکستهای اما حافظهشان یاری نمیدهد که همیشه خودشان دروغ اول را گفتهاند و حالا تنها پاسخ شنیدهاند.
خون صدیقی و جبلی و جلیلی و ثابتی و رسایی را مباح میدانند اما انتقاد از مدیر اداره فاضلاب یک دهستان را خلاف منویات رهبری میدانند. اینجا فقط یک نکته مهم است: آنها که تاریخ میدانند خاطرشان هست که این جماعت حتی وقتی تشخیص رای رهبری بر همگان سهل و ممکن بود چه کردند؛ خدا شهید رئیسی را رحمت کند…
انتهای پیام/
منبع:rajanews.ir