۴ نکته در مورد جنجالسازی ترامپ با نامه علیه ایران
موضوعی که در مدت اخیر هم از سوی ترامپ و ترامپیست ها و هم صهیونیست ها و جریان های رسانه ای متحد آن ها مطرح شده و می شود. با این حال، ایران هرگونه دریافت نامه از سوی رئیس جمهور آمریکا را رد کرده و مهمتر اینکه مقام معطظم رهبری اخیرا در جریان دیدار با کارگزاران نظام با قاطعیت تاکید کردند که ایران قطعا با دولت قلدورماب آمریکا مذاکره ای انجام نخواهد داد. ایشان پیشتر هم در موضع گیری به این مساله اشاره داشتند که مذاکره با دولت آمریکا نه عاقلانه و نه شرافتمندانه است.
با این همه، هنوز تحلیل و تفسیرهای مختلفی در مورد ادعای ترامپ با محوریت ارسال نامه برای کشورمان مطرح می شود. در این نقطه، یک سوال جای طرح دارد و آن هم این است که علت مانورهای گسترده و فعال ترامپ در مورد تمایل آمریکا به مذاکره با ایران و به طور خاص ارسال نامه اخیر به کشورمان چیست؟ به نظر می رسد در این رابطه توجه به ۴ نکته مهم است.
یک: ارائه یک روایت انحرافی
ترامپ با نشان دادن خود و دولتش به عنوان کنشگرانی که به شدت مایل به مذاکره با ایران در مورد پرونده هستهای این کشور هستند، سعی دارد به افکار عمومی جهان اینطور القا کند که ایران مخالف مذاکره است و قصد دارد به هر شکل ممکن به تسلیحات اتمی دست یابد. به بیان سادهتر، او سعی دارد آمریکا را به مثابه بازیگری منطقی تصویرسازی کند و در نقطه مقابل، ایران را کنشگری غیرمنطقی و البته خطرناک برای صلح و ثبات بینالمللی معرفی سازد.
این در حالی است که پیشتر مقام معظم رهبری در چندین نوبت تاکید کرده اند که اصل مذاکره و گفتگو بد نیست، آنچه که ملت ایران با آن مشکل دارند، بحث تحکم آمریکایی ها و دیگر قدرت های غربی در جریان مذاکره با ایران و بی توجهی به حقوق و منافع کشورمان است. موضوعی که به هیچ عنوان از سوی تهران قابل قبول نیست.
در عین حال، ترامپ از تمایل ادعایی اش برای مذاکره سخن می گوید و مانور گسترده ای در مورد آن انجام میشود اما نمی گوید که پیشتر هرگونه مذاکره با تهران را مشروط به خلع سلاح کشورمان و تسلیم توانمندیهای آن در حوزه های موشکی، نفوذ منطقه ای، پهپادی و هسته ای کرده است! موضوعی که خود افشاکننده ماهیت واقعی نیات و ابراز تمایل های ترامپ برای گفتگو با ایران است.
دو: اجماع سازی بین المللی علیه ایران
دو قطبیسازی در مورد مسائل بین المللی یک سنت قدیمی در سیاست خارجی آمریکا است. به عنوان مثال جهان هنوز از یاد نبرده که در زمان جورج بوش پسر، وی در ماجرای جنگ عراق و جنگ ادعایی این کشور(آمریکا) علیه تروریسم تاکید کرد که جهان یا با آمریکا است یا علیه آن. حال این سناریو و طرز تفکر در دولت ترامپ ماهیت عیانتر و شدیدتری را به خود مخصوصا در مورد ایران گرفته است. در حقیقت، ترامپ با تشدید لفاظی های خود و تلاش برای ارائه تصویری غیرمنطقی از ایران سعی دارد این گزاره را به جهانیان القا کند که در مورد ایران، یا باید با آمریکا باشند و یا در مقابل این کشور و هزینه های این رویکرد خود را بپذیرند.
از این رو، برای اینکه این دستورکار آمریکا به نقطه مطلوب برسد، اول باید تا جای ممکن جنگ روانی و تبلیغاتی علیه کشورمان محقق شود. موضوعی که به خوبی ماهیت مواضع اخیر ترامپ در مورد ایران و به طور خاص تاکیداتش مبنی بر اینکه برای رهبر انقلاب نامه نوشته و به دنبال مذاکره در مورد پرونده اتمی ایران است را فاش می کند.
سه: تلاش برای ایجاد شکاف در داخل ایران
یکی از اصلی ترین اهداف ترامپ با محوریت عملیات فریب اخیر وی در مورد ارسال یک نامه به مقام معظم رهبری و تاکیدش بر تمایل جهت مذاکره با محوریت پرونده اتمی کشورمان این است که او در پی آن است تا نوعی شکاف داخلی را در ایران سبب شود و دو قطبی حامیان مذاکره و مخالفان آن در ایران را تشدید کند.
به بیان ساده تر، ترامپ و ترامپیست ها امید زیادی به اوج گیری اختلافات داخلی در ایران و بهرهبرداری از آن در راستای منافع خود دارند. اساسا به همین دلیل هم است که می بینیم رهبر انقلاب در سخنرانی های اخیر خود بارها و بارها بر ضرورت حفظ وحدت و انسجام داخلی تاکید داشته اند. از یاد نبریم که خودِ شخص ترامپ هم به خوبی می داند که استفاده از اهرم نظامی علیه ایران، برای آمریکا و متحدانش گران تمام خواهد شد. از این رو، تا جای ممکن برخلاف مواضع ظاهری خود از آن دوری می کند و سعی دارد با سیاست هایی نظیر “تفرقه بینداز و حکومت کن”، اهداف مطلوبش را علیه ایران محقق سازد.
چهار: قمار باخته ترامپ
در نهایت باید گفت که ترامپ با شاخ و شانه کشیدن برای ایران و تاکیداتش بر اینکه اگر ایران مذاکرات مطلوب با آمریکا را انجام ندهد امان دارد با پاسخ نظامی رو به رو شود، سعی دارد این ادارک غیرمنطقی که آمریکا پلیس و قدرت اصلی جهان است را به رخ جهانیان بکشد. در واقع، ترامپ سعی دارد اینطور وانمود کند که آمریکا همچنان قدرت برتر و هژمونیک جهان است و هیچ کشوری حق ندارد در مقابل آن و خواسته هایش قد علم کند.
از این منظر، ترامچ همه را تسلیمشده می خواهد و به زعم خود از این رهگذر سعی دارد برای کشورش اعتبار و پرستیژ بخرد. این در حالی است که ایران در برهه های زمانی مختلف نشان داده نه از آمریکا و نه از ادعاهای هژمون طلبی آن هیچ حسابی نمی برد و در حراست از حقوق و منافع ملی خود کاملا استوار و قوی است.
منبع: jahannews.ir