جغرافیای انسانی زنجان از دیروز تا امروز / از تاریخ شهر زنجان را چه می دانید؟ + عکس و نقشه

شکل‌گیری‌ و تحول شهرها در بستر زمان، ضرورت پژوهش‌های‌ تاریخی‌ را به‌عنوان یکی‌ از ارکان طرحریزی‌ و برنامه‌ریزی‌ شــهری‌ آشــکار می‌ســازد. در حقیقت‌ اعتقاد به‌ اینکه‌ با نگاه به‌ گذشــته‌ می‌تــوان چراغی‌ فــراراه آیندهای‌ روشــن‌ برداشــت‌، مبیّن‌ نقش‌ خطیر مطالعات و بررسی‌های‌ تاریخی‌ در تهیه‌ و اجرای‌ طرحهای‌ شهرسازانه‌ است‌.

شــهر زنجان به‌عنوان یکی‌ از کهن‌ترین‌ شهرهای‌ فلات ایران، به‌ لحاظ مطالعات تاریخی‌ کمتــر مورد توجه‌ محققان و مورّخان قــرار گرفته‌ اســت‌؛ حال آنکــه‌ رخنمایی‌ تحولات تاریخی‌ شــهر در ســیمای‌ کنونی‌ آن و نقشــی‌ که‌ در اجرایی‌ کــردن طرحها و برنامه‌های‌ شهرســازانه‌ دارد، بررسی‌های‌ تاریخی‌ شهر را ضروری‌ می‌نماید. مقاله‌ حاضر تلاشی‌ است‌ هر چند کوتاه در این‌ راستا.

مقدمه‌

یکی‌ از تحولاتی‌ کــه‌ در گذر زمان رخ داده، پیدایش‌ و ایجاد شهرها و در حقیقت‌ «انقلاب شهرنشینی‌« است‌ که‌ باید آن را نقطه‌ عطفی‌ در تاریخ‌ اجتماعی‌ انســان به‌شــمار آورد. گامهای‌ اولیه‌ در نیل‌ به‌ شهرنشینی‌ با افزایش‌ جمعیت‌ و سپس‌ تشدید بهرهبرداری‌ از محیط‌ همراه بود. انقلاب شهرنشینی‌، به‌ اذعان اکثریت‌ قریب‌ به‌ اتفاق مورّخان، انقلابی‌ عظیم‌ در زندگی‌ بشر بود که‌ موجب‌ ایجاد و گسترش شبکه‌ای‌ از روابط‌ اجتماعی‌ شد. از آنجا که‌ فضای‌ امروز شــهر پیوندی‌ تنگاتنگ‌ با تکامل‌ و شکل‌پذیری‌ آن در طی‌ زمان دارد، لذا وظیفه‌ جغرافی‌دان و بررســی‌های‌ جغرافیایی‌ است‌ که‌ با شناخت‌ کیفیت‌ ساخت‌ شــهر و زندگی‌ مردم در گذشته‌ و حال، روند تحولات آینده شــهر را پیش‌بینی‌ کنــد و گزیدهترین‌ طرح ممکن‌ را ارائه‌ دهد.

شــهر زنجان یکی‌ از شــهرهای‌ قدیمی‌ فلات ایران است‌ که‌ دورههای‌ مختلفی‌ از تحــولات تاریخی‌ را در طول تاریخ‌ پرفراز و نشــیب‌ خود پشت‌سر گذاشــته‌ و دورههایی‌ از آبادانی‌ و ویرانی‌ را به‌ خود دیده است‌. به‌ نظر می‌رسد که‌ از دیرباز به‌دلیل‌ قرارگیری‌ در مســیر ارتباطی‌ شرق به‌ غرب به‌عنوان دروازه ارتباطی‌ این‌ دو بخش‌ ایفای‌ نقش‌ کرده و دارای‌ ارزش و اهمیتی‌ بالا بوده است‌. با این‌ حال به‌ لحاظ بررسی‌های‌ تاریخی‌ کمتر مورد توجه‌ محققان و مورّخان قرار گرفته‌ است‌. شاید بتوان دلایل‌ آن را در موارد زیر جســت‌وجو کرد.

عکس قدیمی سلطانیه
عکس قدیمی سلطانیه

یکی‌ از این‌ دلایل‌ تخریب‌ کامل‌ شــهر در ایلغار مغولان و تاتارها بوده اســت‌. گو اینکه‌ شــهر مجدداً احیا شده و کاملاً از صحنه‌ هســتی‌ پاک نگردید، ولی‌ از نظر عقلی‌ و منطقی‌، شهری‌ که‌ چندصباحی‌ تخریب‌ و تبدیل‌ به‌ مخروبه‌ و بیغوله‌ شده است‌، چه‌ جاذبه‌ای‌ برای‌ مورّخ و سیاح می‌توانسته‌ داشته‌ باشد تا زمینه‌ تصنیف‌ و تألیف‌ رســاله‌ و کتاب درباره آن فراهم‌ آید.

دوم اینکــه‌ زنجان در طول تاریخ‌ طولانی‌ خود پایتخت‌ هیچ‌ حکومتی‌ نبوده است‌ تا به‌ لطف‌ آن، مورد توجه‌ مورّخان حکومتی‌ قرار گیرد، جــز اینکه‌ در برهه‌ای‌ از تاریــخ‌ (زمان ایلخانان) حومه‌ای‌ کوچک‌ از همسایه‌ پایتختش‌ (سلطانیه‌) بوده است‌ و صد البته‌ که‌ شهری‌ کوچــک‌ بر کرانه‌ پایتختی‌ بزرگ، جاذبــه‌ای‌ برای‌ معطوف کردن توجه‌ مورّخان به‌ خود نداشته‌ است‌. دلیل‌ سوم در انزوای‌ تاریخی‌ شــهر زنجان، وضعیت‌ خاص اقلیم‌ و موقعیت‌ اقتصادی‌ و تجاری‌ شــهر بوده است‌، زیرا شــهر زنجان باوجود موقعیت‌ چهارراهی‌ و ممتازش، به‌دلیل‌ اقلیم‌ ســرد و خشــک‌ و زمستانهای‌ سخت‌ و طولانی‌ در طول تاریخ‌، کمتر از مناطق‌ مشابهی‌ چون ری‌ و قزوین‌ مورد توجه‌ و اقبال قرار گرفته‌ اســت‌. از لحاظ صنعتی‌ نیز گرچه‌ شاردن، سیاح فرانسوی‌، از وجود صنعتگرانی‌ در این‌ شهر سخن‌ می‌گوید که‌ امیر تیمور گورکانی‌ آنان را به‌ سمرقند منتقل‌ کرد، با این‌ حال هیچ‌ نشانه‌ای‌ از رواج و توسعه‌ صنایع‌ در سدههای‌ اولیه‌ و میانی‌ باقی‌ نمانده است‌.

مجموعه‌ این‌ دلایل‌ و بســیاری‌ دیگر از عوامل‌ که‌ شــاید در برهه‌ای‌ از تاریخ‌ وجود داشــته‌اند و گذشــت‌ زمــان زنجان را در زوایــای‌ تاریک‌ تاریخ‌ قرار داده اســت‌، موجــب‌ بی‌مهری‌ تاریخ‌ و مورّخ نســبت‌ به‌ روشن‌ ساختن‌ جایگاه واقعی‌ و تاریخی‌ این‌ شهر شده است‌. لذا در این‌ مقاله‌ سعی‌ بر آن است‌ تا با تحلیل‌ تحولات کالبدی‌ و پویش‌ شهرنشینی‌ شهر زنجان در ادوار مختلف‌ تاریخی‌ آن، گوشــه‌ای‌ از زوایــای‌ تاریک‌ تاریخ‌ آن از لحاظ شهرســازی‌ و شهرنشینی‌ روشن‌ شود.

برج و باروی قدیمی زنجان
برج و باروی قدیمی زنجان

فلسفه‌ وجودی‌ شهر زنجان

شــهر زنجان، امروزه، با دارا بودن جمعیتی‌ بیش‌ از ٣۵٠هزار نفر در زمره شــهرهای‌ میانی‌ کشــور و مرکز سیاسی‌ و اقتصادی‌ استان است‌. این‌ شهر در تاریخ‌ طولانی‌اش، دورههای‌ مختلف‌ اوج حضیض شهرســازی‌ و شهرنشــینی‌ را به‌ خود دیده است‌، ولی‌ نبود منبع‌ و نوشــته‌ مکتوب تاریخی‌ مستقل‌ در مورد زنجان مانع‌ از آن شــده اســت‌ که‌ بتوان زمان و علل‌ ایجاد شهر را به‌ قطع‌ و یقین‌ تعیین‌ کرد. با این‌ حال آنچه‌ مســلم‌ می‌نماید این‌ است‌ که‌ به‌ استناد متون کتیبه‌های‌ آشوری‌، منطقه‌ای‌ که‌ شهر زنجان در آن واقع‌ شــده، در قرن نهم‌ قبل‌ از میلاد «آندیا» نام داشته‌ است‌.

بــه‌ احتمال زیاد، اقوام ســاکن‌ در آن با اقوام لولوبیان و گوتیان مستقر در زاگرس ارتباط داشته‌اند. در حــدود قرن هفتم‌ قبل‌ از میلاد که‌ دولت‌ ماد بنیانگذاری‌ شد، نیمه‌ غربی‌ استان زنجان- از حدود ابهر- در حوزه استحفاظی‌ ماد آتروپاتن‌ قرار داشــته‌ و نیمه‌ شــرقی‌ آن زیر نفوذ ماد سفلی‌ بوده است‌.

با اســتناد به‌ گفته‌ کلاویخو، مبنی‌ بر اینکه‌ «داریوش ســوم سپاه خود را از این‌ شهر برای‌ مقابله‌ با اسکندر بیرون آورد» و آثار کشف‌شــده از برخی‌ از قبور یک‌ قبرستان تاریخی‌ در منطقه‌ قره پشــتلو (واقع‌ در بخش‌ مرکزی‌ زنجان) که‌ شــامل‌ گردنبندهای‌ طلایی‌ با موتیف‌ گل‌ لوتوس بوده و از موتیف‌های‌ مشخص‌ دوران هخامنشــی‌ و قابل‌ مقایســه‌ با نقوش حجاری‌های‌ تخت‌جمشید اســت‌، می‌توان به‌ ادعای‌ کلاویخو مبنی‌ بر اینکه‌ زنجان پایتخت‌ داریوش هخامنشی‌ بوده است‌، اعتقاد پیدا کرد، گرچه‌ تاکنون این‌ ادعا ســندیّت‌ و اعتبار تاریخی‌ نیافته‌ است‌. آنچه‌ در میان نظرات ارائه‌ شده، اتفاق نظر مورّخان را به‌ همراه داشته‌، ادعای‌ حمداﷲ مستوفی‌، نویســنده کتاب نزهت‌القلوب ـ است‌ که‌ بنای‌ زنجان را به‌ اردشیر بابکان (از پادشاهان ساسانی‌) نسبت‌ می‌دهد. به‌طور کلــی‌ آنچه‌ از کتب‌ و نگاشــته‌های‌ تاریخی‌ برمی‌آید و اســتنباط عقلانی‌ بر آن صحّه‌ می‌گذارد این‌ است‌ که‌ مجموعه‌ عوامل‌ زیر در ضرورت ایجاد و تداوم حیات زنجان تا به‌ امروز نقش‌ داشته‌ است‌:

١. ضــرورت وجــود شــهری‌ به‌عنوان ســکونتگاه مــردم؛

٢. دسترســی‌ به‌ رودخانــه‌ (زنجــان رود) و منبــع‌ آب مطمئن‌؛

٣. تأثیر ناهمواری‌ منطقه‌ در نفوذپذیری‌ شــهر؛

۴. عوامل‌ مذهبی‌ و گرایش‌های‌ دینــی‌؛

۵. حلقه‌ ارتباطی‌ میان فلات مرکزی‌ ایران و آذربایجان؛

۶. شــرایط‌ مناسب‌ منطقه‌ از نظر توپوگرافی‌؛

٧. وجود اراضی‌ مســطح‌ با شــیب‌ کمتــر از ۵ درصد؛

٨. خواســت‌ و اراده شــخصی‌ شاه (اردشــیر بابکان)؛

٩. ضرورت وجود زنجان با نقش‌ مــکان مرکزی‌ در نتیجه‌ تراکم‌ دهات؛

١٠. وجود ســفرههای‌ آب زیرزمینی‌ در این‌ ناحیه‌؛

١١. وجود اراضی‌ حاصلخیز دشت‌ زنجان و هم‌جواری‌ آن با رودخانه‌.

عکس قدیمی سلطانیه
عکس قدیمی سلطانیه

وجه‌ تسمیه‌ زنجان

شــاید کتاب البلــدان ابن‌ واضــح‌ یعقوبی‌ (متوفــی‌٢٧٣ق) قدیمی‌ترین‌ نوشــته‌ تاریخی‌ باشــد که‌ از زنجان به‌عنوان شهری‌ در مســیر جاده دینور به‌ تبریز یاد کرده است‌. نویسندگان بعدی‌ نیز به‌ کرّات از این‌ شــهر نام بردهاند، ولــی‌ همه‌ آنها فاقد نکته‌ جدید و بدیع‌اند و نمی‌توانند پایه‌ای‌ برای‌ مطالعات شهرســازی‌ و شهرنشینی‌ شهر قرار گیرند.

تنها مورّخ و جغرافی‌دانی‌ که‌ به‌ تفصیل‌ از زنجان سخن‌ رانده، حمداﷲ مســتوفی‌ (مورّخ و جغرافی‌دان ســده هشتم‌) نویسنده کتــاب نزهت‌القلوب اســت‌ که‌ ذیــل‌ مدخل‌ زنجان می‌نویســد: « زنجــان از اقلیم‌ چهارم اســت‌، طولش‌ از جزایــر خالدات (فم‌) و عرضش‌ از خط‌ اســتوا(لول)، اردشــیر بابکان ســاخت‌ و شهین‌ خواندش، دور و باروش هزار گام است‌.» نویسندهای‌ نیز با تکیه‌ بر همین‌ گفته‌ مســتوفی‌ و قراین‌ دیگری‌ چون نام سایان (روستایی‌ در نزدیکی‌ شــهر کنونی‌ زنجان)، نام اصلی‌ آن (شــهر زنجان) را ســئین‌، شئین‌، شاهین‌ و شهین‌ حدس زده و آنرا به‌عنوان شهر عقاب معرفی‌ کرده است‌.

در فرهنگ‌نامه‌ دهخدا نیز ذیل‌ کلمه‌ «شاهین‌» چنین‌ تقریر یافته‌ اســت‌: «شهین‌ نام شــهر زنگان اســت‌ و معرّب آن زنجان می‌باشــد. گویند آن را اردشــیر بابکان بنا کرده است‌. شهری‌ بود بزرگ در میان ری‌ و آذربایجان و وجه‌ تسمیه‌ آن مخفّف‌ زندیگان اســت‌ و زندیگان زنگان شــده و دال آن حذف شده است‌. به‌طور حتم‌ شهر در دوره ساسانی‌ زندیگان نام داشته‌ که‌ به‌ علت‌ کثرت اســتعمال تخفیف‌ یافته‌ و در دوران اســتیلای‌ اســلام زنگان نام داشــته‌ اســت‌ و چون در زبان عربی‌ حرف «گ» به‌ «ج» تبدیل‌ می‌گردد، بنابراین‌ کلمه‌ زنگان به‌ زنجان تبدیل‌ شده است‌.»

تحولات کالبدی‌ و پویش‌ شهرنشینی‌ شهر زنجان در ادوار تاریخی‌

آنچنان که‌ از اشــارتهای‌ مختصر منابع‌ تاریخی‌ برمی‌آید، شــهر زنجان هم‌سنگ‌ با شــهرهای‌ شناخته‌شــده قدیمی‌ ایران اســت‌ و قدمت‌ تاریخی‌ بســیار دارد، به‌طوری‌ که‌ برخی‌ از منابع‌ تاریخی‌، زنجان را پایتخت‌ داریوش ســوم (هخامنشــی‌) دانسته‌ و معتقدند که‌ وی‌ از این‌ شــهر به‌ جنگ‌ اســکندر مقدونی‌ رفته‌ اســت‌. این‌ نظر و نظراتی‌ مشــابه‌ آن گرچه‌ هنوز در میان منابع‌ تاریخی‌ سندیّت‌ نیافته‌اند، ولی‌ می‌توانند گواهی‌ بر قدمت‌ تاریخی‌ شهر باشــند. گرچه‌ در لابه‌لای‌ سطور منابعی‌ همچون المسالک‌ و الممالک‌ ابن‌خردادبه‌ و اســتخری‌، حدود العالم‌ من‌ المشرق الی‌ المغرب (از مؤلفی‌ ناشــناس)، معجم‌ البلدان یاقوت حموی‌، تاریخ‌ اســلام عزّالدین‌ علی‌ بن‌ اثیر و نزهت‌القلوب حمداﷲ مســتوفی‌ و سفرنامه‌هایی‌ چون کلاویخو، فرد ریچاردز، تاورنیه‌، شاردن، حاج زین‌العابدین‌ شــیروانی‌، ســولتیکف‌، ادوارد براون، مارسل‌ و مادام دیولافــوا، به‌ نام زنجان نیز برمی‌خوریم‌، ولی‌ این‌گونه‌ اشــارتها آنقدر کلی‌ هســتند که‌ نمی‌توانند در تحلیل‌های‌ شهرنشینی‌ و شهرسازی‌ تاریخی‌ شهر مورد استفاده قرار گیرند.

ّقلت‌ منابع‌ تاریخی‌ مطالعاتی‌ به‌ لحاظ گســترش شــهر فعلی‌ که‌ منطبق‌ بر شهر تاریخی‌ است‌، عرصه‌ مطالعات را در حدّ فاصل‌ اوایل‌ هزاره اول قبل‌ از میلاد تا اوایل‌ دوران ساســانی‌ (اواخر قرن دوم میلادی‌) تنگ‌تر می‌کند. بدین‌ ســبب‌، سرنوشــت‌ شــهر در مقاطع‌ زمانی‌ مزبور با مدارک فعلی‌ نســبتاً نامعلوم اســت‌. لذا در مطالعه‌ شــهر تا دوره مزبور تنها اشارتهای‌ کلی‌ و گذرای‌ منابع‌ تاریخی‌ و آثار کشف‌شده تاریخی‌، روشنگر گذشته‌ تاریخی‌ تاریک‌ شهر خواهند بود.

عکس قدیمی سلطانیه

از پیدایـش‌ هسـته‌ اولیـه‌ شـهری‌ تا اوایـل‌ حکومت‌ سلجوقی‌

عدهای‌ از مورّخان شــکل‌گیری‌ هسته‌ اولیه‌ شهر زنجان را به‌ دوره مادها نسبت‌ داده و معتقدند ناحیه‌ای‌ که‌ زنجان در آن قرار گرفته‌، زیر نفوذ مادهای‌ آتروپاتن‌ قرار داشــته‌ است‌ و این‌ شهر از جانب‌ آن دولت‌ به‌عنوان مرکز و محل‌ اسکان لشکر مورد استفاده قرار می‌ گرفته‌ اســت‌. از ســوی‌ دیگر، وجود شــواهد و مدارکی‌ همچون پیدایش‌ نوعی‌ سفال خاکستری‌ رنگ‌- که‌ شاخص‌ اقوام آریایی‌ اســت‌- و وجود محوطه‌های‌ تاریخی‌ در گاوازنگ‌، قره ّتپه‌ و منجــوق ّتپــه‌ (در فواصل‌ ۴، ۶ و ١٠ کیلومتری‌ شــهر فعلی‌)، انتخاب محل‌ کنونی‌ زنجان را به‌عنوان نشســتگاه اقوام آریایی‌ در اواخر هــزاره دوم قبل‌ از میلاد تأیید می‌کند. اســتقرار مزبور در ســاحل‌ چپ‌ مســیلی‌ که‌ بعدها به‌ خندق حفاظتی‌ شهر تبدیل‌ شده، تکوین‌ یافته‌ است‌. حدود استقرار شهر در این‌ دوره، در حدّ شــرقی‌ به‌ مســیل‌- که‌ مانعی‌ طبیعی‌ در جهت‌ گسترش شهر به‌ حساب می‌آید- در حدّ جنوبی‌ به‌ خیابان امام فعلی‌، در حدّ غربی‌ به‌ دروازه رشت‌ فعلی‌ و در حدّ شمالی‌ احتمالاً به‌ ارتفاعات شمالی‌ شهر محدود می‌شده است‌.

با توجه‌ به‌ حاصلخیــزی‌ منطقه‌ زنجان و نیز موقعیت‌ نظامی‌ آن، جنگ‌های‌ طولانی‌ اشــکانیان و ساسانیان با دولت‌ روم بر سر ارمنستان موجب‌ توجه‌ خاصّ حکومت‌های‌ وقت‌ به‌ شهر زنجان-به‌دلیل‌ قرارگیری‌ بر مســیر آذربایجان و موقعیت‌ پشت‌جبهه‌ای‌ آن- شد.

انحصار تجارت ابریشــم‌ به‌دست‌ حکومت‌ ساسانی‌ و نیز توجه‌ خاصّ ساســانیان به‌ شــهرها به‌عنوان مرکز مبادلات تجاری‌ و در ایــن‌ میان، موقعیت‌ ممتاز چهارراهی‌ زنجان، آن را به‌ شــهری‌ با اهمیت‌ و مورد توجه‌ حکومت‌ ساسانی‌ تبدیل‌ کرد. این‌ نظر زمانی‌ رنــگ‌ واقعیت‌ می‌گیرد که‌ در دورههای‌ بعد منابع‌ تاریخی‌ خبر از آبادانی‌ و وفور نعمت‌ در زنجان می‌دهند. یعقوبی‌ اشــاره می‌کند که‌ در زمان خســرو اول، سراســر ایران به‌ چهار بخش‌ خراسان، خورباران، نیمروز و آذربایگان تقســیم‌ می‌شد. در این‌ تقسم‌بندی‌ زنجان یکی‌ از پانزده شهرســتانی‌ بــود که‌ با هم‌ بخش‌ آذربایگان را تشــکیل‌ می‌دادند. گرچه‌ این‌گونه‌ اظهــار نظرها از بیان دقیق‌ کمّی‌ میزان جمعیت‌ شهرنشــین‌ شــهر عاجزند، ولی‌ استنباط عقلانی‌- که‌ یکی‌ از مراجع‌ دریافت‌ واقعیت‌های‌ تاریخی‌ از اشارات تاریخی‌ اســت‌- حکایت‌ از اهمیت‌ بالای‌ شهر زنجان در این‌ دوره نرخ بالای‌ جمعیت‌ شهرنشین‌ به‌دلیل‌ توجه‌ خاصّ حکومت‌های‌ وقــت‌ و رونق‌ تجارت در ســایه‌ امنیت‌ ناشــی‌ از حکومت‌ مقتدر پدرسالارانه‌ دارد.

اســکان ایلات پنج‌گانــه‌ شاهســون، اصانلو، مقــدم، بیات و خدابندهلو در منطقه‌ زنجان، به‌ جهت‌ وجود اراضی‌ مستعد و لزوم مرکزی‌ برتر برای‌ مراودات اقتصادی‌ و جاذبه‌های‌ محیطی‌ شــهر قدیمی‌، باعث‌ شد که‌ شهر منطبق‌ بر خرابه‌های‌ قدیمی‌ بازسازی‌ شــود و گسترش یابد. به‌طوری‌ که‌ استخری‌ در کتاب المسالک‌ و الممالــک‌ در مورد زنجان این‌ دوره چنیــن‌ می‌نگارد که‌ «زنجان ابهر دو شــهر کوچک‌ و پرنعمتی‌ هســتند که‌ دارای‌ آب فراوان درختان زیاد و مزارع وســیع‌ هســتند و زنجان از ابهر بزرگتر است‌.»

نگاشته‌های‌ متون تاریخی‌ حکایت‌ از آن دارند که‌ زنجان این‌ دوره شــهری‌ متوسط‌ بوده که‌ دورانی‌ از شکوفایی‌ و ناملایمات را به‌ اقتضای‌ شــرایط‌ تاریخی‌ تجربه‌ کرده است‌. ولی‌ استنباط کلی‌ این‌ اســت‌ که‌ در این‌ دوره چون تا فرسنگ‌ها در جهات چهارگانه‌ شــهری‌ معتبر و مهم‌ قرار نداشــته‌، در نتیجه‌ زنجان باید شهری‌ معتبر و بزرگ بوده باشــد. با این‌ حال، هنوز فقر اطلاعاتی‌ درباره میزان و رقم‌ جمعیت‌ شهرنشــین‌، تحقیقات تاریخی‌ شهر را آزار می‌دهد.

در قــرون ســوم و چهارم که‌ هر بخش‌ از ســرزمین‌ ایران در دســت‌ خاندان و حکومتی‌ محلی‌ قرار داشت‌، زنجان نیز همچون ســایر شهرهای‌ کشــور به‌وســیله‌ این‌ حکومت‌ها دست‌ به‌ دست‌ می‌شــده و هر روز مجبور به‌ تحمل‌ صــدای‌ چکمه‌های‌ نظامیان یکــی‌ از این‌ حکومت‌ها در خیابانهای‌ شــهر بوده اســت‌. به‌طور کلی‌ زنجان در طی‌ این‌ دو قرن شــاهد بیرق حکومت‌های‌ زیر بر دروازههایش‌ بوده است‌:

حاکم‌ مســتقل‌ آذربایجان و ارمنســتان با حمله‌ به‌ شهرهای‌ ری‌، زنجان، قزوین‌، ابهر در سال ٣٠۴ هجری‌، شهر را برای‌ چند صباحی‌ از دســت‌ ســامانیان خارج کرد. در سال ٣١۶ سایه‌ بیرق زیدی‌ ها بر شهر سنگینی‌ می‌کرد. در دوره آلبویه‌ زنجان همراه با همدان و قزوین‌ و بنا به‌ دستور عضدالدوله‌ تحت‌ فرمان فرزندش فخرالدوله‌ علی‌ درآمد. در دوره آل زیار، زنجان جزء اقطاع مرداویج‌ و مورد توجه‌ و اهمیت‌ بسیار وی‌ بوده است‌.

از اشارات کلی‌ بالا که‌ در لابه‌لای‌ سطور کتب‌ تاریخی‌ مستور اســت‌، گرچه‌ هیچ‌ نشــانی‌ از میزان جمعیت‌ شهرنشین‌ و رشد و تکوین‌ کالبدی‌ شــهر در خود ندارد، می‌توان به‌ تاریخ‌ پر آشــوب شــهر پی‌ برد و اینکه‌ تعویض‌ مرتب‌ حکومت‌ها نمی‌توانسته‌ است‌ فرصتی‌ برای‌ رســیدگی‌ و توجه‌ آنها به‌ عمران و آبادانی‌ شهرها فراهم‌ کند.

عکس قدیمی دختر زنجانی
عکس قدیمی دختر زنجانی

زنجان در دوره حکومت‌ ترکان

آگاهی‌ مــا درباره حیــات تاریخی‌ زنجان عصــر غزنوی‌ تنها محدود به‌ این‌ گفته‌ اشــپولر اســت‌ که‌ «محمود غزنوی‌ در سال ۴٢٠ ق پسر خود، مسعود را برای‌ فتح‌ زنجان روانه‌ ساخت‌.»

در دوره ســلجوقیان حکومت‌ زنجان همراه با ســایر شهرها و آبادی‌های‌ عراق عجم‌ به‌ مغیث‌الدین‌ محمود سلجوقی‌ واگذار شد. با انشــعاب سلجوقیان و تشکیل‌ سلسله‌ ســلاجقه‌ غرب ایران به‌ مرکزیت‌ همدان، به‌دســت‌ فرزنــدان مغیث‌الدین‌ محمود، زنجان نیز از جمله‌ شــهرهایی‌ بود که‌ در درون این‌ قلمرو قرار داشــت‌ و به‌دست‌ آنان اداره می‌شد.

حمایت‌ شــمس‌الدین‌ ایلدگــز (حاکم‌ محلــی‌ آذربایجان) از معزّالدین‌ ارســلان در سال ۵۵۶ ق موجب‌ شد که‌ وی‌ با به‌دست‌ آوردن حکومت‌ زنجان، اساس حکومت‌ سلاجقه‌ ایلدگز آذربایجان را بنیان گذارد.

به‌نظــر می‌رســد زنجان دوره ســلجوقی‌ از اعتبار و شــهرت بیشــتری‌ برخوردار بوده است‌، زیرا مهم‌ترین‌ مرحله‌ شهرسازی‌ و شهرنشینی‌ در ایران از قرون میانی‌ و با روی‌ کار آمدن سلجوقیان آغاز می‌شــود و آرامش‌ سیاســی‌ و رونق‌ اقتصادی‌ ناشی‌ از اقتدار حکومت‌ سلجوقی‌، زمینه‌ساز یکی‌ از استوارترین‌ دورههای‌ حیات شهری‌ شــده بود. همچنین‌ آرامش‌ برخاســته‌ از اقتدار حکومت‌ ســلجوقی‌ بر امنیّت‌ راههای‌ تجاری‌ و به‌تبــع‌ آن بر رونق‌ تجارت افزوده بود. در نتیجه‌، شــاهراه تجاری‌ غرب به‌ شرق و مرکز ایران که‌ در بخشــی‌ از مســیر خود از زنجان می‌گذشت‌، موجب‌ رونق‌ تجارت و شــکوفایی‌ بازرگانی‌ در این‌ شــهر شده بود. همین‌ رونق‌ تجاری‌ و عبور کاروانهای‌ تجاری‌ از این‌ شهر و نیز آرامش‌ سیاسی‌ ناشی‌ از حکومت‌ مقتدر مرکزی‌ کافی‌ است‌ تا بپذیریم‌ زنجان این‌ دوره، شــهری‌ بزرگ و آباد بوده و بیشترین‌ جمعیت‌ شهری‌ را تا این‌ دوره داشته‌ است‌.

ضعف‌ ســلجوقیان در واپسین‌ سالهای‌ حکومت‌ آنان موجب‌ شــد که‌ تکش‌ خوارزمشاه از ضعف‌ و منازعات سلاطین‌ سلجوقی‌ اســتفاده کنــد و در نتیجه‌ ســلاجقه‌ ایلدگز آذربایجــان و غرب ایران را به‌ زیر ســلطه‌ خود درآورد. بعد از بازگشــت‌ تکش‌، میان فرمانروای‌ او و نورالدین‌ گوگجه‌ j–که‌ ایلدگزهای‌ ســلجوقی‌ او را به‌ فرمانروایی‌ زنجان انتخــاب کرده بودند- جنگی‌ صورت گرفت‌ که‌ در جریان آن گوگجه‌ کشته‌ شد و حکومت‌ زنجان برای‌ مدت پنج‌ سال به‌دست‌ ایدغمش‌ خوارزمشاه افتاد. در این‌ دوره و عمدتاً از آخرین‌ روزهای‌ حکمرانی‌ ســلاجقه‌ در زنجان، ظلم‌ و ســتم‌ به‌ مردم و آشــفتگی‌ اوضاع موجب‌ ضعف‌ و زوال اقتصاد تجاری‌ شهر شد و شهرنشینی‌ را دچار رکود نسبی‌ کرد تا در دوره بعد حملات ویرانگر مغولان و تیموریان بیش‌ از پیش‌ رمق‌ از اقتصاد فلج‌ شهر برگیرد و آن را به‌ ویرانه‌ تبدیل‌ کند.

زنجان در عصر ایلغار مغولان و تیموریان

زنجان نیز به‌ ســان بیشتر شهرهای‌ کشور از ایلغار مغولان در امان نماند و در پاییز سال ۶١٨ ق سپاهیان سی‌هزار نفری‌ چنگیز که‌ در پی‌ سلطان محمد خوارزمشاه بود، وارد زنجان شدند و شهر را تخریب‌ کردند. ولی‌ از قراین‌ تاریخی‌ چنین‌ برمی‌آید که‌ منظور از تخریب‌ در این‌ مرحله‌ از حمله‌ مغول، تنها تخریب‌ قلعه‌ و باروی‌ شــهر بوده است‌ تا ســلطان خوارزمشــاه نتواند برای‌ مقاومت‌، به‌ این‌ شــهر عقب‌نشینی‌ کند، به‌طوری‌ که‌ حمداﷲ مستوفی‌ باروی‌ ترمیم‌شده شهر را در زمان مغولان دیده و دور آن را اندازه گرفته‌ اســت‌ و در این‌باره می‌نویســد: «دور بارویش‌ هزار گام است‌، در فترت مغول خراب شد.»

به‌طور کلی‌، عواملی‌ چون شــدت خســارتهای‌ وارد شده به‌ شــهر در دفعات دوم و ســوم حمله‌ مغولان، انتخاب سلطانیه‌ به‌ پایتختی‌ در زمان الجایتو، وضع‌ مالیاتهای‌ ســنگین‌ بر کســبه‌، تجّار و کشاورزان به‌ویژه قوانینی‌ چون طرح و تمغا و نیز تصمیمات شــخصی‌ خودســرانه‌ و اغلب‌ نامعقول خان مغول، موجب‌ ویرانی‌ شهرها، نابودی‌ شهرسازی‌ و آوارگی‌ شهرنشینان به‌ روستاها شد.

در شــرایطی‌ که‌ شهر بعد از مرگ ابوســعید (آخرین‌ پادشاه ایلخانی‌) و از رونق‌ افتادن ســلطانیه‌ بعد از مرگ الجایتو، مترصّد رونقــی‌ دوباره بــود، حمله‌ ویرانگــر تیمور (حــدود ٧٨۶ ق) به‌ ســلطانیه‌ و نواحی‌ پیرامونی‌ آن، موجب‌ ویرانی‌ کامل‌ شهر زنجان و از رونق‌ افتادن شهرنشینی‌ شد. به‌طوری‌ که‌ کلاویخو در این‌باره می‌نویسد: «بیشتر قسمت‌های‌ این‌ شهر غیرمسکون است‌… گویند در گذشــته‌ یکی‌ از بزرگترین‌ شــهرهای‌ ایران بوده اســت‌… ما دیدیم‌ که‌ حصار شهر دیگر قابل‌ تعمیر نیست‌، اما در داخل‌ شهر هنوز خانه‌ها و مســاجد بســیاری‌ همچنان استوار و پابرجا بودند و در خیابانهای‌ آن نهرهایی‌ می‌گذشــت‌، امــا همه‌ آنها اینک‌ خشــک‌ و بی‌آباند.با این‌ حال، ژان شــاردن، سیّاح فرانسوی‌ که‌ در ســال ١۶٧٢ میلادی‌ از زنجان دیدن کرد، می‌نویسد: «تیمور نخســتین‌بار که‌ از زنجان عبور می‌کرده، سرتاســر شهر را ویران کرد، ولــی‌ در بار دوم یعنی‌ هنگام مراجعــت‌ از ترکیه‌ (عثمانی‌) پس‌ از اطلاع از گذشته‌ درخشان فرهنگی‌ آن، یک‌ قسمت‌ از شهر را دوباره آباد کرد.»

در دوره شــاهرخ (پســر و جانشــین‌ تیمور) به‌دلیل‌ توجه‌ او بــه‌ برقراری‌ امنیــت‌ و آرامش‌ و پرهیز از سیاســت‌ جنگ‌طلبانه‌ پدر، شــهر دوباره آهنگ‌ رشد و شــکوفایی‌ کرد، به‌ طوری‌ که‌ در توسعه‌های‌ بعدی‌ حصاری‌ به‌ ارتفاع هشت‌ تا ده متر با دروازههای‌ متعدد به‌ دور آن کشــیده شــد که‌ از معروفترین‌ دروازههای‌ آن «دروازه تبریز« در غرب و «دروازه رشت‌« در شمال بوده است‌.

زنجان قدیم سبزه میدان
زنجان قدیم سبزه میدان

زنجان از طلوع صفویه‌ تا غروب زندیه‌

آرامــش‌ و امنیتی‌ کــه‌ در ســایه‌ اســتقرار حکومت‌ صفوی‌ بــه‌ وجود آمده بود فرصت‌ بازســازی‌ شــهرها را فراهم‌ ســاخت‌. مطالعه‌ آثار تاریخی‌ شــهر حکایــت‌ از آن دارد که‌ با وجود قدمت‌ چندین‌هزارســاله‌ آن، کلیه‌ آثار تاریخی‌ برجای‌ مانده از گذشــته‌ شــهر عمدتاً در این‌ دوره و دورههای‌ بعد شــکل‌ گرفته‌ است‌؛ که‌ دلیــل‌ عمده آن تخریب‌ شــهر به‌ دفعات مکــرر در ادوار مختلف‌ تاریخی‌ است‌.

در حقیقت‌ می‌توان گفت‌ که‌ شهر فعلی‌ از دوره صفویه‌ تکوین‌ توسعه‌ یافته‌ است‌، زیرا رونق‌ تجاری‌ که‌ در سایه‌ امنیت‌ برخاسته‌ از حکومت‌ مقتدر مرکزی‌ حاصل‌ شده بود، به‌ شهر فرصت‌ ایفای‌ نقــش‌ منزلگاهی‌ را داد. همچنین‌ در ایــن‌ دوره، اقدامات عمرانی‌ مفیدی‌ چون احداث جاده ســنگی‌ و کاروانسرای‌ شاهعباسی‌ در شــهر صورت گرفت‌ که‌ می‌توان آن را ناشــی‌ از گسترش تجارت به‌ویژه تجارت ابریشم‌ و نیز جنگ‌های‌ پی‌درپی‌ و درازمدت دولت‌ با امپراتوری‌ عثمانی‌ دانست‌.

در این‌ دوره رشــد شهر به‌ ســمت‌ جنوب (به‌ طرف رودخانه‌ زنجانچای‌) بوده اســت‌. شــکل‌گیری‌ کوچه‌های‌ تنگ‌ (با عرض حداکثر ۴ و حداقل‌ ٢متر) پیچ‌ در پیچ‌ و با زاویه‌ حادّه در بازسازی‌ نوســازی‌ شــهر در این‌ دوره، حکایت‌ از تأثیر ترس ســاکنان از یــورش مجدد دشــمن‌ دارد، زیــرا چنین‌ فضایــی‌ فرصت‌ حمله‌ گســترده را از دشمن‌ می‌گیرد و امکان مقابله‌ و سرکوب آنها را فراهم‌ می‌کند.

دوران کوتاه و سراسر جنگ‌ حکومت‌ نادر، مانع‌ از توجه‌ وی‌ به‌ امور شــهرها و روستاها شد. حتی‌ اقدامات عادلشاه نیز در دوران کوتاه حکومتش‌، تاثیر قابل‌ توجهی‌ در پی‌ نداشت‌.

زنجــان عصر زندیه‌ را بنــا به‌ دلایلی‌ چون گســترش روابط‌ بازرگانــی‌ ایران با کشــورهای‌ اروپایی‌، از رونــق‌ افتادن روزافزون ســلطانیه‌، توانهای‌ محیطی‌ منطقه‌ و رشــد عناصر شهری‌ چون محله‌بندی‌، مســاجد، ارگ و کهندژ باید مصادف با رشــد شــهر پیرامون خاستگاه اولیه‌ آن دانست‌. گرچه‌ در مکتوبات مستشرقان غربی‌- که‌ در این‌ دوره از زنجان دیدن کرده اند- نامی‌ از بازار به‌ میان نیامده، ولی‌ به‌ احتمال زیاد بازار این‌ دوره شامل‌ قسمت‌هایی‌ از جنوب بازار فعلی‌ بوده که‌ در مســیر جاده تهران- تبریز تکوین‌ یافته‌ بود. وســعت‌ شــهر در این‌ دوره به‌ حدود سی‌ هکتار رسید که‌ شامل‌ محلات فعلی‌، حسینیه‌، نایب‌آقا در اشاقی‌باش و سقّالر دمیرچی‌لر در یوخاری‌باش می‌شــد. مهم‌ترین‌ تحولات کالبدی‌ شــهر در این‌ دوره ایجــاد حصار، قلعه‌ و خندق در اطراف شــهر توســعه‌ کالبدی‌ شهر به‌ طرف شــمال (به‌دلیل‌ محدودیت‌های‌ توســعه‌ شــهر در جنوب آن)، رشد آرام زیرســاخت‌های‌ شهری‌ همچون قنوات و کانالهای‌ آبیاری‌ و تفکیک‌ ســنّتی‌ کاربری‌های‌ شــهری‌ بوده است‌. وجود شــش‌ دروازه به‌ نامهای‌ رشت‌، قزوین‌، همدان، دولت‌، قلتوق و تبریز حکایت‌ از ناامنی‌ و ساختار تدافعی‌ شهر دارد.

عکس هوایی قدیمی زنجان سال 1335
عکس هوایی قدیمی زنجان سال ۱۳۳۵

زنجان در عصر قاجار

ناحیــه‌ زنجان در عصر قاجار به‌دلیل‌ وجود پنج‌ بلوک در آن، خمسـه‌ نامیده می‌شــد. هر چند حدود و وسعت‌ ناحیه‌ فوق در ابتدای‌ کار قجرها چندان مشــخص‌ و معلــوم نبود، اما اطلاق نام خمســه‌ برای‌ این‌ ناحیه‌ اسمی‌ با مسما و پرمفهوم بوده است‌ که‌ حدود و وسعت‌ ناحیه‌ را نشان می‌دهد.

زنجــان عصر آقا محمدخان، با توســعه‌ نســبی‌ در حد قلعه‌ فعلی‌، مجموعه‌ بازار را به‌عنوان قلب‌ اقتصادی‌ شهر به‌وجود آورده بود. در این‌ دوره شهر به‌ سه‌ محله‌ بزرگ تقسیم‌ می‌شد: «نخست‌ منطقه‌ مرکزی‌ شــهر بود که‌ بــا جای‌دادن بــه‌ مراکز حکومتی‌، اداری‌ و مذهبــی‌ موجودیت‌ می‌یافت‌؛ دوم اراضی‌ و مســتحدثات واقع‌ در شــرق محدوده مرکزی‌ در مجموعه‌ بازار که‌ تحت‌ عنوان یوخاری‌باش مشــخص‌ می‌شد و محل‌ ســکونت‌ اقشار مرفه‌ شهر بود؛ و ســوم اراضی‌ و مستحدثات واقع‌ در غرب محدوده مرکزی‌ که‌ به‌ نام اشــاقی‌باش معروف بود و محل‌ ســکونت‌ اقشار مادون اقتصادی‌ شهر بود.» در دوره فتحعلی‌شـاه وقوع جنگ‌های‌ ایران و روس و نقش‌ تدارکاتی‌ و پشــت‌ جبهه‌ای‌ شــهر، آن را محل‌ رفت‌ و آمد سران حکومت‌ کرد. با رشــد کالبدی‌ شهر در این‌ دوره، باروی‌ جدیدی‌ بر دور شهر ساخته‌ شــد. این‌ بارو محلات تازهای‌ چون مسگرها، مشــهدی‌صفر، عباســقلی‌خان در شــرق و شمال شــرق، دروازه ارک و سرچشــمه‌ در شــمال، نصرا…خان و سیدلر در آشاقی‌باش و حســینیه‌ وســقّالر در غرب و جنوب غربی‌ را دربرمی‌گرفت‌ که‌ بــا رشــدکالبدی‌ آن به‌وجود آمده بود. حدّ شــهر در این‌ دوره از طرف شــمال به‌ کوچه‌ها و محلات پیرامون خیابان امام، از طرف شرق به‌ کاروانسراسنگی‌، از طرف غرب به‌ توپآغاجی‌ و از طرف جنوب به‌ خیابان فعلی‌ خیام محدود می‌شــد. در این‌ دوره، شهر دارای‌ شش‌ دروازه با نامهای‌ دروازه ارگ و دروازهرشت‌ در شمال، دروازهتبریز در غرب، دروازه قزوین‌ در شرق شهر و دروازه قلتوق و دروازه همدان در جنوب بوده است‌.

زنجان عصر محمدشاه را آلکس‌ سولتیکف‌ چنین‌ توصیف‌ می‌کند: «زنجان شهر کوچکی‌ است‌ که‌ منظره ناپاکی‌ دارد، با این‌ حال به‌ نظر من‌ آباد آمد.» کنت‌ دوسرسی‌ نیز زنجان این‌ دوره را مرکز ایالت‌ کوچکی‌ دانســته‌ که‌ شــش‌هزار نفر جمعیت‌ دارد. بروز فتنه‌ بابی‌ها در عصر ناصرالدین‌شــاه و درگیری‌ هشت‌ ماهه‌ آنهــا با قشــون دولتی‌ موجب‌ وارد آمدن آســیب‌های‌ زیادی‌ به‌ شهر شد. مستشرقانی‌ که‌ بعد از این‌ واقعه‌ از شهر دیدن کردهاند؛ درباره تأثیرات تخریبی‌ آن بســیار ســخن‌ راندهانــد. برای‌ مثال ادوارد بـراون در این‌باره می‌نویســد: «با اینکــه‌ مدتی‌ از جنگ‌ زنجان می‌گذرد، مع‌هذا هنوز آثار آن بســیار مشــهود است‌، زیرا نه‌فقــط‌ توپهای‌ جنگی‌، بلکه‌ خودبابی‌ها نیــز برای‌ اغفال قوای‌ دولتی‌ بعضی‌ از خانه‌ها را آتــش‌ می‌زدند.» تنها انتصاب محمود علامیر دولّو ملقّب‌ به‌ احتشامالسّلطنه‌ به‌ حکومت‌ شهر بود که‌ آهنــگ‌ آبادانی‌ را در شــهر نواخت‌، چه‌ آنکه‌ وی‌ فردی‌ نیک‌نفس‌ بود که‌ اقدامات بســیاری‌ جهت‌ زدودن آثار جنگ‌ از چهره شــهر انجام داد. دستور به‌ بازسازی‌ شهر توسط‌ ناصرالدین‌ شاه زمانی‌ که‌ وی‌ از ســفر- سوم- فرنگ‌ برمی‌گشته‌، سرعت‌ آبادانی‌ در شهر را شتاب بخشید.

محلات قدیم زنجان
محلات قدیم زنجان

در این‌ دوره به‌ دستور احتشامالسّلطنه‌ خیابانی‌ از بازار تا دروازهقزوین‌ (خیابان امام فعلی‌) امتداد داده می‌شود که‌ موجب‌ ســهولت‌ در عبور و مرور می‌گردد. همچنین‌ برای‌ توسعه‌ و گسترش شهر اقداماتی‌ در جهت‌ استفاده از الگوهای‌ موجود در شــهرهای‌ بزرگ نظیر ایجاد پلیس‌ با لباس متحدالشّــکل‌، ایجاد داروخانه‌ و آوردن طبیب‌ متخصص‌، ساختن‌ قنات و آب انبار شهر انجام گرفت‌.« بارتولد و کرزن به‌ رقم‌ بیست‌هزار نفری‌ جمعیت‌ شهر در این‌ دوره اشاره کردهاند. هرچنــد ورود دوبــاره نیروهــای‌ دولتــی‌ در پــی‌ مخالفــت‌ ّملاقربانعلــی‌ زنجانــی‌ با انقــلاب مشــروطه‌ (١٣٢۴ ق) موجب‌ درگیــری‌ قوای‌ طــرفدار وی‌ با نیروهای‌ دولتی‌ شــد، ولی‌ تأثیر تخریبی‌ چندانی‌ در پی‌ نداشــت‌ به‌طــوری‌ که‌ اوژن اوبن‌ که‌ در ســالهای‌ اولیه‌ انقلاب مشروطه‌ از زنجان گذر کرده بود، در مورد آن چنین‌ می‌نگارد: «شــهر زنجان در حدود سی‌هزار خانه‌ دارد، ولــی‌ منظره آن از بیرون شــبیه‌ دهکدههایی‌ بود که‌ در ســر راه دیدیم‌ … بازار بســیار پراهمیت‌ و تماشــایی‌ است‌. راسته‌های‌ آن تا وســط‌ شــهر ادامه‌ دارند… روبه‌روی‌ مسجد بزرگ… قصر حاکم‌ یا دارالحکومه‌ قرار دارد… این‌ ایالت‌ پرجمعیتی‌ اســت‌ و در حدود دویست‌ تا سیصدهزار نفر جمعیت‌ دارد.»

به‌طور کلی‌ زنجان عصر قاجار شهری‌ متوسط‌ بوده که‌ حدود ١۵ تا ٢٠ هزار نفر جمعیت‌ داشته‌ و از لحاظ کالبدی‌ نیز با رشدی‌ تا حدّ دروازه رشــت‌ و ارک فعلی‌j–در طرف- – به‌ مساحت‌ ١٨۵ هکتاری‌ رسیده است‌.

دروازه های قدیم زنجان
دروازه های قدیم زنجان

زنجان در عصر پهلوی‌

اســتقرار ســلطنت‌ پهلوی‌ ســر آغاز عصر جدیدی‌ در تاریخ‌ معاصر ایران است‌، زیرا شروع تحولات شهرسازی‌ و شهرنشینی‌ به‌ مفهوم جدید آن تا حدّ زیادی‌ مربوط به‌ این‌ عصر است‌. رضاخـان در دورهای‌ از هرجومرج داخلی‌ و با ّاتکا به‌ نیروی‌ نظامی‌ و با شــعارهایی‌ چون برقراری‌ امنیت‌ و حمایت‌ از طبقات مسلط‌ جامعه‌ (شامل‌ مالکان و تجّار سوداگر) و تقلید از کشورهای‌ پیشرفته‌ بر ســر کار آمد. در این‌ دوره باوجود تحولات اجتماعی‌ و اقتصادی‌ که‌ آبشــخور رشــد عظیم‌ جمعیت‌ شهرنشــین‌ شد، نخســتین‌ مداخلات در بافت‌ شــهر زنجان در دهــه‌ اول ١٣٠٠ هم‌زمان با هجوم موج نوگرایی‌ درخیابان کشــی‌ها آغاز شــد. در این‌ راستا جاده تهران- تبریز که‌ در پی‌ سیاست‌ تقویت‌ جادههای‌ بین‌المللی‌ کشــور احداث شده بود، با عبور از داخل‌ شهر و امکان دادن بــه‌ تجارت خیابانــی‌ در مقابل‌ مرکز تجارت قدیمی‌ شــهر (بــازار)، موجب‌ از رونق‌ افتادن آن شــد. همچنیــن‌ در ورودی‌ و خروجی‌ غربی‌ و شــرقی‌ شــهر بلوارهایی‌ ساخته‌ شدند و کارخانه‌ برق به‌عنوان اولین‌ مظهر زندگی‌ شــهری‌، به‌دســت‌ امیر اشجع‌ اصانلو در ســال ١٣٠٧ در شــهر بکار افتاد. «شروع دخالت‌های‌ کالبدی‌ در شــهر و ســرمایه‌گذاری‌ جهت‌ احــداث کارخانجات و صنایع‌، احداث راه و خیابان، احداث رختشــوی‌خانه‌،پل‌ ســردار، مســجد عباســقلی‌خان، عمارت دارایی‌، همگــی‌ از تحولات مهم‌ شهری‌ این‌ دوره محسوب می‌گردد.»

در ســال ١٣١٢ اولین‌ طرح توســعه‌ شــهر زنجان به‌ انجام رســید. در این‌ دوره خندقهای‌ شمال شرقی‌ و غربی‌ شهر پر شد و دو خیابان جاوید و اســتانداری‌ (شمشــیری‌ سابق‌) روی‌ آنها احداث شد. رشد جمعیت‌ شهرنشین‌ (درسال١٣١٧ جمعیت‌ شهر به‌ بیست‌هزار و در ســال١٣٢٠ به‌٣٩۴۵٠ نفر رسید) و ضرورت توســعه‌ کالبدی‌ ناشــی‌ از آن، موجب‌ رشد شــهر از طرف شرق در محله‌ دباغلار و داوودقلی‌ و از ســوی‌ شــمال در محله‌ شوقی‌ تا نزدیکی‌ کارخانه‌ کبریت‌ شــد. عامل‌ رشــد شــهر در این‌ مسیر قنات حاج میربهاءالدین‌ و وجود باغات وســیع‌ و تاکســتانهایی‌ چون باغّملا، قلعه‌ میربها، باغ بخشــی‌ و محوطه‌ وســیع‌ کارخانه‌ کبریت‌ســازی‌ بوده اســت‌. در ســمت‌ غرب نیز وجود قنات حاج یوســف‌ عامل‌ عمده توسعه‌ شــهر در این‌ سمت‌ بوده است‌ که‌ در نتیجه‌ این‌ توســعه‌ محلات دگرمانَارخی‌، حــق‌وردی‌ و جعفریه‌ به‌وجــود آمدند تا جایی‌که‌ محدوده فیزیکی‌ شــهر به‌۴۶۵ هکتار رســید. در ســال ١٣١٩ یعنی‌ اواخر حکومت‌ رضاشــاه، راه آهن‌ تهران–زنجان تأســیس‌ و دو ســال بعد به‌ بهرهبرداری‌ رسید و به‌ یکی‌ از موانع‌ توســعه‌ کالبدی‌ شهر در بخش‌ جنوبی‌ آن تبدیل‌ شــد. به‌ همین‌ دلیل‌ توسعه‌ شهر بیشتر در جهت‌ شرق، شمال و غرب آن صورت گرفت‌.

زنجان قدیم سبزه میدان
زنجان قدیم سبزه میدان

خیابانهای‌ فردوســی‌ و سعدی‌ در ســال ١٣٢٠ احداث شد و اولین‌ سرشماری‌ رسمی‌ جمعیت‌ شهر در این‌ سال(١٣٢٠) صورت گرفت‌ که‌ بر اساس آن، زنجان ٣٩۴۵٠ نفر جمعیت‌ داشت‌.

وقــوع جنگ‌ جهانی‌ دوم (١٣٢۴- ١٣١٨) زنجان را همچون اکثر شهرهای‌ کشور جولانگاه نیروهای‌ خارجی‌ ساخت‌ و حضور قزاقهای‌ روس را برای‌ مدت پنج‌ سال به‌ شهروندان تحمیل‌ کرد. پر واضح‌ اســت‌ که‌ چنین‌ حضوری‌ علاوه بر تحمیل‌ بار اقتصادی‌ به‌ شــهر و سلب‌ امنیت‌ آن، موجب‌ واردآمدن فشارهای‌ روحی‌ و روانی‌ بسیاری‌ به‌ شهروندان می‌ شد و در نتیجه‌ به‌ مهاجرت خیل‌ کثیری‌ از جمعیت‌ شهر به‌ روستاها دامن‌ زد، به‌ طوری‌که‌ «وقتی‌ مردم شــهر پس‌ از آن آوارگی‌ ناخواســته‌ به‌ شهر باز می‌گشتند، زنجــان حال و هوایی‌ دیگر داشــت‌. روسها مراکز عمده نظامی‌، اجتماعی‌ و آموزشــی‌ را به‌ تصــرف خود در آورده بودند و ادارات دولتی‌، ایستگاه راهآهن‌، دبیرســتانها، پادگانها، کاروانسراها و حتی‌ چند مهمانخانه‌ محقّر به‌ قرارگاه ســربازان روســی‌ تبدیل‌ شــده بود.» علاوه براین‌، درگیری‌ فرقه‌ دموکرات با قوای‌ دولتی‌-که‌ در نتیجه‌ حضور روسها بر منطقه‌ آذربایجان و زنجان مسلط‌ شده بودند- باعث‌ واردآمدن خســارات مالی‌ و جانی‌ بسیاری‌ به‌ شــهر شد و با از بین‌ رفتن‌ امنیت‌ شهر و تعطیلی‌ بازار و مغازهها و مهاجرت دوباره شــهروندان به‌ روستاها، شهر بار دیگر خالی‌ از سکنه‌ شد.

پــس‌ از غائله‌ پیشــه‌وری‌، کم‌کم‌ رونق‌ و آبادانی‌ به‌ شــهر باز می‌گــردد، به‌ طوری‌کــه‌ در سرشــماری‌ صورت گرفته‌ در ســال ١٣٣۵ با افزایش‌ ٧٧٠٩ نفری‌ جمعیت‌ شهر نسبت‌ به‌ سرشماری‌ سال ١٣٢٠، جمعیت‌ شهر به‌ ۴٧١۵٩ نفر افزایش‌ یافت‌. در این‌ دوره، مهم‌ ترین‌ منطقه‌ گسترش یافته‌ شهر، محله‌ رازبین‌آباد بود که‌ در قسمت‌ جنوبی‌ شــهر از مهاجران روستای‌ رازبین‌ تشکیل‌ شده بود.

افزایــش‌ شــکاف طبقاتــی‌ و شــکل‌گیری‌ ســیمای‌ دوگانه‌ شــهری‌ که‌ از آثــار و پیامدهای‌ اصلاحات ارضــی‌ بود، در زنجان نیز همچون ســایر شهرهای‌ کشور شــکل‌گرفت‌ و توسعه‌ یافت‌. از جملــه‌ محلات شــکل‌گرفته‌ در این‌ دوره می‌تــوان از محلات فقیرنشین‌ جادههمایون، صفرآباد، گونیه‌ و رازبین‌ نام برد که‌ اغلب‌ ســاکنان آنها را مهاجران روستایی‌ تشکیل‌ می‌داد. شاید کاهش‌ ٧/٢درصدی‌ متولدین‌ خود شــهر- در سرشماری‌١٣۴۵- نسبت‌ به‌ سرشــماری‌ دوره قبل‌(١٣٣۵) گواهی‌ بر اثبات این‌ مدعا باشد که‌ عامل‌ اصلی‌ رشــد جمعیت‌ شهرنشین‌ (شهر زنجان) مهاجرت روســتاییان بوده اســت‌. به‌علاوه، تصویب‌ اولین‌ طرح جامع‌ شهر در ســال ١٣۵٣ موجب‌ شکل‌گیری‌ محلات مرفه‌نشین‌ اعتمادیه‌، دروازه رشــت‌ و کوچه‌ مشکی‌ در مقابل‌ محلات فقیرنشین‌ شد تا با تحکیم‌ ســیمای‌ دوگانه‌ شــهری‌، ویترین‌ تمامعیار شهر جهان سومی‌ شود.

زنجان قدیم چهاراره انقلاب باش چارراه
زنجان قدیم چهاراره انقلاب باش چارراه

زنجان از طلوع انقلاب اسلامی‌ تا امروز

بازتاب فضایی‌ انقلاب اســلامی‌ خیلی‌ ســریع‌تر از آنچه‌ باید، نمایــان شــد، به‌طوری‌که‌ حجم‌ وســیعی‌ از تغییــرات کالبدی‌ و جمعیتی‌ شهرهای‌ کشور- ازجمله‌ شهر زنجان- در این‌ دوره ظاهر شــده است‌، زیرا رشــد فیزیکی‌ و جمعیتی‌ شــهرها در این‌ دوره مقهور عوامل‌ نیرومند تأثیرگذار قبل‌ و بعد از انقلاب بوده اســت‌. اوجگیری‌ تبعات سیاســت‌ اجرای‌ اصلاحات ارضی‌، به‌وجود آمدن شرایط‌ انقلابی‌ در جامعه‌، تأثیرات ایدئولوژیکی‌ انقلاب، ضعف‌های‌ طرح جامع‌ و ضعف‌ شدید شهرداری‌ در سالهای‌ ابتدایی‌ منتهی‌ به‌ انقــلاب و وقوع جنگ‌ تحمیلی‌، موجب‌ نواختن‌ آهنگ‌ رشــد نامنظم‌ و پرهرجومرج در شهرها شــد، به‌طوری‌که‌ رشد کالبدی‌ زنجان در این‌ دوره با رشــد ٣ برابــری‌، از ۵٠٠ هکتار به‌ ١۵۵٠ هکتار تا سال ١٣۶۴رسید.

به‌ لحاظ جمعیتی‌ نیز جهش‌ ١٠٠٣۵١ نفری‌ جمعیت‌ شــهر در سرشماری‌ سال ١٣۶۵ نسبت‌ به‌ سرشماری‌ دوره قبل‌(١٣۵۵)، جمعیت‌ شــهر را به‌ ٢١۵٢۶١ نفر رســاند و با نرخ رشــد ٩۴/٧ درصدی‌، بالاترین‌ نرخ رشــد تاریخی‌ خود را به‌ ثبت‌ رســاند که‌ عواملــی‌ چون افزایش‌ باروری‌، توصیــه‌ به‌ باروری‌ در طول جنگ‌ تحمیلی‌، کاهش‌ مرگومیر و مخصوصاً سیل‌ مهاجرت روستاییان بــه‌ شــهرها در آن دخیل‌ بودهاند. از تبعات و تداوم چنین‌ رشــد جمعیتــی‌، زایــش‌ بخش‌های‌ جدید مســکونی‌ چــون نجف‌آباد (بیسیم‌)، مهدیه‌، صفرآباد، ترانس‌ و… با ویژگی‌هایی‌ چون استفاده از مصالح‌ ســنتی‌ و آسیب‌پذیر در برابر مخاطرات طبیعی‌، تبعیت‌ از شــیب‌ طبیعی‌ زمیــن‌، بافت‌ ریزدانه‌، ناهماهنگ‌ و آشــفته‌ در محدودههای‌ خارجی‌ شهر بود.

در این‌ راســتا برای‌ ساماندهی‌ و توســعه‌ موزون شهر طرح جامع‌( ١٣۶۵) و تفصیلی‌ (١٣۶٨) شــهر j–به‌ دســت‌ مهندسان مشاور شارمند- تهیه‌ شــد . البته‌ «محاسبات اشتباه شارمند در بخش‌ جمعیتی‌ و توجه‌ تام به‌ نرخ رشــد جمعیتی‌ دهه‌ ۵۵-۶۵ به‌ مقدار ٩/٧درصد رشــد ســالیانه‌ باعث‌ شد، با پیش‌ بینی‌ ۴٢٠ هزار نفر جمعیت‌ در افق‌ طرح در سال١٣٧٨، مساحت‌ این‌ شهر از ١٢٧٠ هکتــار بــه‌ ۴٢٨٠ هکتار افزایش‌ یابــد.«در حالی‌ که‌ در ســال ١٣٨۵(هفت‌ ســال بعد از افق‌ طرح ) شهر ٣۴٩٧١٣ نفر جمعیت‌ داشــت‌، یعنی‌ اختلافی‌ نزدیــک‌ به‌ ١٠٠هزار نفر بــا جمعیت‌ پیش‌ بینی‌ شــده در افــق‌ طرح. در ایــن‌ مرحله‌ با اضافه‌ شــدن بخش‌ های‌ جدیــدی‌ چون منطقه‌ جنوب شــرقی‌ (شــهرک دکتر بهشــتی‌)، اراضی‌ پلاک ثبتــی‌ ۵٢١۵- ۵٢١۴ (موســوم به‌ اراضی‌ نجفی‌)، منطقه‌ ســرجنگل‌ داری‌، شــهرک شــهدا، توســعه‌ و گســترش منطقه‌ صفرآباد (کوی‌ ســعدیه‌)، پلاک ۵٣٠٠ جدید (امجدیه‌) ، شــهرک قــدس، پلاک ۵٢١۶ (وحیدیه‌) ، اراضی‌ علی‌ قنبری‌ (پلاک ٢/۴٢۵۵)، توســعه‌ کوی‌ اعتمادیه‌، شــهرک شــهید رجایــی‌، کوی‌ فرهنــگ‌ (علی‌ آباد)، توســعه‌ شهرک کارمندان، کوی‌ قائم‌، اراضی‌ پایین‌کوه، شهرک ولیعصر، شــهرک آزادگان، کوی‌ فجر، کوی‌ نصر، شهرک الهیه‌، زیبا شــهر، شهرک امیرکبیر، شــهرک بهارستان و شهرک لاله‌ به‌ کالبد شــهر، مســاحت‌ آن به‌ ٧/۴٨٣۴ هکتار افزایش‌ یافت‌.

حجم‌ و رشد جمعیت‌ شهر زنجان‌ (١٣٣۵ –١٣٨۵)

سال‌ ١٣٣۵ ١٣۴۵ ١٣۵۵ ١٣۶۵ ١٣٧٠ ١٣٧۵ ١٣٨۵
جمعیت‌ ۴٧۴۵٩ ۵٨٧١۴ ١٠٠٣۵١ ٢١۵۴۵٨ ٢۵۴٠٨٢ ٢٨۶٢٩۵ ٣۴٩٧١٣
رشد جمعیت‌ ۲.۲۲ ۵.۵۱ ۷.۹۴ ۳.۳۵ ۲.۴۲ ۲.۱۴
نسبت‌ جمعیت‌ شهر به‌ استان‌ ۱۲.۲۱ ۱۲.۵۶ ۱۷.۱۶ ۲۷.۳۶ ۲۹.۶۲ ۳۱.۷۵ ۵۷

 

نتیجه‌گیری‌

ضرورت ســاخت‌ شهرهای‌ انســانمحور که‌ موضوع طرحها و برنامه‌های‌ شهرسازانه‌ دهه‌ها و حتی‌ سده اخیر را تشکیل‌ می‌دهد، امکان دســتیابی‌ و تحقــق‌ نمی‌یابد مگر با عطــف‌ به‌ ملاحظات تاریخی‌، زیرا توجه‌ به‌ انســان بدون توجه‌ به‌ گذشــته‌ تاریخی‌ او ناقص‌ خواهد بود، چراکه‌ انســان با زندگی‌ در مسیر زمان، تاریخ‌ را شــکل‌ داده و هویت‌ بخشیده اســت‌. پس‌ انقطاع تاریخی‌ او با گذشــته‌اش به‌ معنای‌ بی‌هویت‌ ساختن‌ او خواهد بود؛ چیزی‌ که‌ طرحهای‌ شهرسازانه‌ ســالهای‌ اخیر، خواسته‌ یا ناخواسته‌ بدان جهت‌ رفته‌اند، غافل‌ از اینکه‌ شهر انسانمحور و یوتوپیای‌ انسانی‌ ریشه‌ در گذشته‌ تاریخی‌ وی‌ دارد.

نظریه‌ سیر تکامل‌ شهری‌ پاتریک‌ گدس و لوئیز مامفورد-که‌ بیانگر ســیر تکامل‌ تاریخی‌ شهرهاســت‌- در انطباقی‌ کامل‌ با ســیر تکامل‌ تاریخی‌ شهر زنجان اســت‌، به‌طوری‌که‌ امروزه شهر زنجان با گامهای‌ ســریع‌ در حال عبور از مرحله‌ مادرشــهری‌ به‌ کلانشــهری‌ اســت‌ و برای‌ آنکه‌ به‌ مراحل‌ تباه شــهری‌ و مرده شهری‌ نرسد، لازم اســت‌ طرحهای‌ شهری‌ به‌ سیر تاریخی‌ شهر، توجه‌ داشته‌ باشند و مطالعات خود را با توجه‌ به‌ گذشته‌ آن انجام دهند.

منابع‌

١. مجیدزاده، یوسف‌؛ آغاز شهرنشینی‌ در ایران؛ تهران: مرکز نشر دانشگاهی‌، ١٣۶٨.

٢. سلطانی‌، رامین‌؛ تاریخ‌ زنجان؛ زنجان: انتشارات نیکان کتاب، ١٣٧٩.

٣. ثبوتی‌، هوشنگ‌ (ب)؛ بناهای‌ آرامگاهی‌ استان زنجان؛ زنجان: انتشارات زنگان، ١٣٧٧.

۴. قمشی‌، علی‌؛ تاریخ‌ مطبوعات زنجان؛ زنجان: انتشارات نیکان کتاب، ١٣٨٣.

۵. جمشیدی‌، حسن‌؛ تأثیرات ساختی‌- کارکردی‌ افزایش‌ تراکم‌ بر شبکه‌ حمل‌ و نقل‌ بافت‌ قدیم‌ زنجان؛ زنجان: دانشگاه زنجان، پایاننامه‌ کارشناسی‌ ارشد، ١٣٨۴.

۶. سلطانی‌، رامین‌ و فاتح‌، پریسا؛ زنجان به‌ روایت‌ مینورسکی‌؛ فصل‌نامه‌ فرهنگ‌ زنجان، سال اول، شماره اول، بهار ١٣٧٩.

٧. مستوفی‌، حمداﷲ؛ نزهئ‌القلوب؛ به‌ کوشش‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران: کتابخانه‌ طهوری‌، ١٣۶۶.

٨. ثبوتی‌، هوشنگ‌ (الف‌)؛ تاریخ‌ زنجان؛ زنجان: انتشارات زنگان، ١٣٧٧. ٩. حبیبی‌، کیومرث و پوراحمد، احمد و مشکینی‌، ابوالفضل‌؛ از زنگان تا زنجان؛ زنجان: انتشارات دانشگاه زنجان، ١٣٧٨.

١٠. مشکینی‌، ابوالفضل‌؛ سیر تکوینی‌ شهر و شهرنشینی‌ در زنجان؛

تهران: دانشگاه شهید بهشتی‌، پایاننامه‌ کارشناسی‌ ارشد، ١٣٧٠.

١١. مکملی‌، محمدکاظم‌؛ زنجان و رشد اداوری‌ آن؛ فصل‌نامه‌ فرهنگ‌ زنجان، سال اول، شماره سوم و چهارم، پاییز و زمستان ١٣٧٩.

١٢. خالقی‌ مقدم، محمد؛ شهر زنجان در دوره خوارزمشاهیان، فرقه‌ اسماعیلیه‌ و چنگیزخان، فصل‌نامه‌ فرهنگ‌ زنجان، سال اول، پاییز و زمستان ١٣٧٩. صص‌ ٨۵ و ٨۶.

١٣. کلاویخو، کنزاﷲ؛ سفرنامه‌؛ ترجمه‌ مسعود رجب‌نیا؛ تهران: انتشارات علمی‌ و فرهنگی‌، ١٣۶۶.

١۴. حبیبی‌، کیومرث؛ توسعه‌ کالبدی‌، حفظ‌، بهسازی‌ و نوسازی‌ بافت‌های‌ کهن‌ شهری‌ با استفاده از GIS؛ نمونه‌ صوری‌: شهر زنجان؛ تهران: دانشگاه تهران، ١٣٨۵.

١۵. سولتیکف‌، الکس‌؛ مسافرت به‌ ایران؛ ترجمه‌ محسن‌ صبا، تهران:

انتشارات علمی‌ و فرهنگی‌، ١٣۶۶.

١۶. اوبن‌، اوژن؛ ایران امروز؛ ترجمه‌ علی‌اصغر سعیدی‌، تهران: انتشارات زوار، ١٣۶٢.

١٧. نظریان، اصغر؛ جغرافیای‌ شهری‌ ایران؛ تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور، ١٣٨١.

١٨. شاهمحمدی‌، ذبیح‌اﷲ؛ تاریخ‌ معاصر ایران (زنجان در جنگ‌ بین‌المللی‌ دوم)؛ فصلنامه‌ فرهنگ‌ زنجان، سال اول، شماره اول، بهار ١٣٧٩.

١٩. تفکری‌ دو بخشری‌، اکرم؛ تجزیه‌ و تحلیل‌ و پیش‌بینی‌ نیاز مسکن‌ شهری‌ در ایران: نمونه‌ موردی‌، شهر زنجان؛ زنجان: دانشگاه زنجان، پایاننامه‌ کارشناس ارشد، ١٣٨۶.

 

دکتر کریم‌ حسین‌ زاده دلیر، استاد گروه جغرافیا و برنامه‌ ریزی‌ شهری‌ دانشگاه تبریز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا