بزرگ خاندان ذوالفقاری در زنجان

ذوالفقارخان افشار
ذوالفقار خان افشار خمسهای جد اعلای خاندان ذوالفقاری و از امیران بزرگ سپاه نادرشاه افشار بود.
در بازگشت کریم خان از سفر آذربایجان به حکومت زنجان منصوب شد. اما داعیه سلطنت داشت و با استبداد و خودسری در زنجان حکمرانی میکرد. رفته رفته بر اثر بدگوییهای درباریان، کریمخان به او بدگمان شد و به شیراز احضارش کرد. ولی ذوالفقارخان مادر خود را که زنی ادیب، زبانآور و مطلع بود نزد کریمخان فرستاد. شفاعت مادر مؤثر شد و ذوالفقارخان در حکومت زنجان باقی ماند. ولی تدریجاً آثار حکومت مستبدانه او بر خان زند آشکار شد، تاجایی که سپاهی را برای مقابله با وی روانه زنجان ساخت. ذوالفقارخان شکست خورد و محبوساً به شیراز منتقل شد. اما مدتی بعد مورد عفو کریمخان قرار گرفت و به زنجان بازگشت. او بعد از مرگ کریم خان در ۱۱۹۳، در زنجان شورش کرد و در مدت کمی قزوین، تهران و گیلان را گشود. ولی سرانجام مغلوب شد، به خلخال گریخت و در همانجان به قتل رسید.
نوهٔ او حسینقلیخان افشار، شاعرو خطاط مشهور خمسه ای و از ملتزمین رکاب عباس میرزا بود.فرزند حسینقلی خان ذوالفقارخان سهم السلطنه است که فرمانده فوج سوار خمسه بود و در ماموریت خراسان و جنگ ترکمانان و فتح هرات لقب اسعدالدوله و درجه امیرتومانی گرفت.
حسینقلیخان افشار
حسینقلی خان افشار (ملقب به ناظم العداله) فرزند محمدقلی خان افشار و نوهٔ ذوالفقار خان افشار، از شعرای و خوشنویسان دوره فتحعلی شاه بود. او جزو ملتزمین عباس میرزا بود و از این رو در شعر چاکری تخلص میکرد. عبدالرزاق دنبلی متخلص به مفتون در کتاب نگارستان دارا دربارهٔ او مینویسد:
“اسمش حسینقلی خان نبیرهٔ ذوالفقار خان افشار حاکم سابق خمسه، و او جوانی است با وفا و باوقار معروف به حُسن گفتار و موصوف به لطف رفتار، در جوانی آرام و تجربهاندوز پیران دارد. در نکتهدانی و حسن مقال کاملاً محفل افروز است. نمکینش نمکین طرز پسندیده و سلوک سنجیدهاش آیین است. قابلیت و سرمایه و استعداد در هر مایه دارد.”
حسینقلی خان از ازدواج با شکرسلطانخانم دختر میرزا عبدالرزاق (اولین شیخالاسلام زنجان) شش فرزند داشت:
- ذوالفقارخان اسعدالدوله، از سرداران جنگ هرات
- جمیلهخانم، بانی مسجد خانم و همسر رضاقلی خان فخیمالدوله (پسر امیرابراهیم خان مظفرالدوله)
- فاطمهخانم
- سلطنتخانم، همسر میرزا نصرالله شیخالاسلام
- صاحبه سلطانخانم، همسر میرزا لطفالله شیخالاسلام
ذوالفقارخان افشار اسعدالدوله
ذوالفقارخان افشار اسعدالدوله که ابتدا ملقب به سهم السلطنه بود، وی از خوانین زنجان و فرزند حسینقلیخان افشار «ناظم العداله» بود. او فرمانده فوج سوار خمسه بود.
ذوالفقارخان در فتح هرات که در سالهای ۱۲۷۲ و ۱۲۷۳ رخ داد، با سواران خود به جنگ رفت و در کنار مرادمیرزا حسامالسلطنه پسر عباس میرزا جنگید و چون با فتح و پیروزی بازگشت مورد لطف شاه قرار گرفت. ناصرالدین شاه به وی درجه سرتیپی و لقب اسعد الدوله داد و او را به حکومت زنجان منصوب کرد. او مردی متدین و شجاع و مورد احترام بود. پل معروف به پل سردار از آثار اوست و خواهر وی جمیله خانم؛ همسر امیرتومان رضاقلیخان فخیمالدوله؛ پسر میرزا ابراهیمخان مظفرالدوله خمسهای «مظفری» بانی مسجد و مدرسه معروف به «مسجد خانم» در زنجان میباشد، فرزندان ذکور او حسینقلیخان سردار اسعدالدوله ثانی «منیعالدوله» و علیقلیخان «اعظامالسلطنه» بود.
فرزندان
اسعدالدوله، مکرمالدوله نوه دختری هدایتالله خان گیلانی «اتور خان رشتی» را به همسری برگزید و از او صاحب ۲ پسر به نامهای:
- علیقلیخان اعظامالسطنه، که در جوانی درگذشت. همسر او منورالدوله دختر سلطانعلیخان وزیرافخم بود و صاحب یک فرزند شد.
- محمد ذوالفقاری (زادهٔ ۱۲۸۰ هـ. ش، درگذشت ۱۳۵۵ هـ. ش)، نمایندهٔ ادوار ۱۴، ۱۵، ۱۶ و ۱۷ مجلس شورای ملی، نایب رئیس دورهٔ ۱۷ مجلس شورای ملی، استاندار مازندران و اصفهان، سفیر کبیر ایران در کابل و سناتور تبریز در ادوار ۵، ۶ و ۷ مجلس سنای ایران.
- حسینقلیخان منیعالدوله (سردار) که پدر برادران مشهور ذوالفقاری بود.
دختران اسعدالدوله امیربانو همسر حسین پاشاخان امیر بهادر جنگ، تورانالدوله که ابتدا همسر سالار اعظم تبریزی بود و بعد از درگذشت او با ابوالقاسمخان مافی «برهانالدوله» ازدواج کرد و رخشنده سلطان خانم همسر فخیمالملک وزیری «انتظام وزیری» بود.
درگذشت
اسعدالدوله به سال ۱۳۳۵ قمری در زنجان درگذشت. او هنگام درگذشت نزدیک به ۹۰ سال داشت. یگانه وارث او در آن زمان حسینقلیخان منیعالدوله بود، که پس از پدر اسعدالدوله لقب گرفت.
حسینقلیخان سردار
حسینقلیخان سردار (در گذشت ۱۳۲۶ شمسی) ملقب به اسعد الدوله فرزند ذوالفقار خان سهم السلطنه سرتیپ سوار خمسه ((اسعدالدوله ))، از مالکان بزرگ زنجان بود.
زندگی
حسینقلیخان، فرزند ذوالفقار خان اسعدالدوله و مادرش مکرم الدوله] بود. او ابتدا لقب منیعالدوله داشت و پس از مرگ پدر به اسعدالدوله ملقب شد. گاهی حکومت مستقل زنجان به وی سپرده میشد و گاهی جهانشاه خان امیر افشار او را از طرف خود نایبالحکومه مینمود. پس از استقرار حکومت رضاشاه، از قدرت او کاسته شد.
در حدود سال هزار و سیصد خورشیدی اسعدالدوله سفری به اروپا کرد. مشفق کاظمی مینویسد: «اسعدالدوله سردار زنجانی را که طی دو مسافرت به زنجان بارها دیده بودم، بر اثر ناراحتی که در دیدگانش پیدا شده بود، با امیراشرف برادر همسرش برای معالجه از راه برلن عازم پاریس بود و پیش از عزیمت به پاریس آن دو را در برلن دیده بودم. چون میدانستم در مهماخانه «دینا» نزدیک اتوال منزل گرفتهاند، در اوایل اقامتم روزی برای دیدن امیراشرف و استحضار از حال سردار آنجا رفته بودم.»[۱]
حسینقلیخان در سال ۱۳۰۵ هـ.ش. در طی جراحی روده از دو چشم نابینا شد. او بیست سال آخر عمر را نابینا زیست و در سال ۱۳۲۶ هـ.ش. درگذشت. اسعدالدوله املاک بسیاری را از اجداد خود به ارث برد و در طول زندگانی خود مهمترین مالک زنجان بود.
فرزندان:
- از قمرتاجخانم حجابالسلطنه، دختر رضاقلیخان فخیمالدوله و جمیلهخانم سازندهٔ مسجد خانم زنجان، دختر حسینقلیخان افشار:
- احمد خان منیع الدوله
- حمید ذوالفقاری
- بیوک ذوالفقاری
- اکرم ذوالفقاری (با دکتر مافی ازدواج کرد)
- اشرف ذوالفقاری (با خسرو دیبا ازدواج کرد)
- از منورالدوله دختر وزیرافخم:
- محمود ذوالفقاری، نمایندهٔ زنجان در دورههای ۱۸، ۱۹ و ۲۰ مجلس شورای ملی
- مصطفی ذوالفقاری، نمایندهٔ زنجان در دورهٔ ۱۸ و نمایندهٔ بیجار در دورهٔ ۲۰ مجلس شورای ملی
- ناصر ذوالفقاری، نمایندهٔ زنجان در دورههای ۱۵، ۱۶ و ۱۷ مجلس شورای ملی، معاون نخستوزیر در کابینهٔ حسین علاء و منوچهر اقبال، شهردار تهران ۱۳۳۸–۱۳۳۹ و وزیر مشاور در کابینهٔ علی امینی. همسر او شکوه عدل دختر منصور السلطنه بود.
- امیرحسن ذوالفقاری
- فخرایران ذوالفقاری، همسر احمد سیدامامی و مادر طناز، کامران، کاظم و کاووس سید امامی
- از بدرالدوله دختر وزیرافخم:
- رضا ذوالفقاری، نمایندهٔ شهرستان خدابنده در دورهٔ ۲۳ و نمایندهٔ طارم در دورهٔ ۲۴ مجلس شورای ملی
- هدایتالله ذوالفقاری، آجودان مخصوص ، معاون رئیس تشریفات دربار پهلوی و معاون کل تشریفات سلطنتی
- مرتضی ذوالفقاری
- امیرحسین ذوالفقاری
- پروانه ذوالفقاری (با علی وثوق پسر وثوق الدوله ازدواج کرد)
- از سکینهخانم:
- بتول ذوالفقاری (با محمدحسینخان امیرافشار ازدواج کرد)
- نصرت ذوالفقاری
سلطان محمود خان ذوالفقاری
محمود ذوالفقاری (زاده ۱۲۸۱ خورشیدی در زنجان – درگذشته ۱۳۶۶ خورشیدی در تهران)، نماینده مردم شهر زنجان در دوره هجدهم، دوره نوزدهم و دوره بیستم مجلس شورای ملی بود.
زندگینامه
محمود خان ذوالفقاری فرزند ذکور و ارشد اسعد الدوله ذوالفقاری از بطن خانم منورالدوله دختر سلطان علی خان وزیر افخم در سال ۱۲۸۱ در زنجان پا به عرصه وجود نهاد. برای تحصیل عازم فرانسه شد و در رشته اقتصاد دانشنامه گرفت و به ایران بازگشت و معاون پدر خود در اداره املاک وسیع زنجان شد ، معاون (نایب) او کریم الله ناصری و مردی بزرگ و شجاع بود. در حقیقت بار سنگین اداره امور ۱۶۵ قریه به او محول گردید، پس از شهریور ۱۳۲۰ و به هم ریختن اوضاع کشور و ظهور حزب توده و نفوذ آنها در روستاها برای مالکان مشکلاتی به وجود آمد مخصوصاً منطقه خمسه و زنجان بیش از سایر نقاط دچار هرج و مرج گردید ولی محمودخان ذوالفقاری توانست به منطقه آرامش دهد. پس از آنکه دموکراتهای آذربایجان به منطقه زنجان مسلط شدند، محمودخان با نفرات خود از زنجان نیمه شب بیرون آمد و راه خاتون کندی را در پیش گرفت و از آنجا شروع به تعرض بر ضد دمکراتها نمود. قوای دمکرات چند بار به فرماندهی ژنرال غلام یحیی دانشیان به خاتون کندی حمله کردند که موفق نشدند به نحوی که دمکراتها خاتون کندی را بالا استالینگراد، یا استالینگراد کوچک نام نهادند
محمودخان ذوالفقاری فرزند ارشد حسین قلی خان دوم بود و در سال ۱۲۸۱ در زنجان متولد شد. به گزارش شبکه راه دانا به نقل از زنجانم، اهالی خمسه بخاطر اقتدارش به او “سلطان ” می گفتند. در جوانی برای تحصیل عازم فرانسه شد و در رشته اقتصاد دانشنامه گرفت. وی چنان تبهری در تیر اندازی می داشت که معروف است سکه ای را به هوا می انداختند و او سکه را از روی اسب با تفنگ می زد. محمود خان منشاء ترویج تاتر, موسیقی و ورزش در زنجان بود.
پس از اعلام خودمختاری فرقه دموکرات آذربایجان , محمود ذوالفقاری با برادران خود (ناصرخان و محمدخان و مصطفیخان) در دهات زنجان به جمعآوری نفرات و مقابله با فدائیان فرقه و سربازان شوروی پرداخت.
محمودخان پس از فرار از زنجان، روستای حبش در ماهنشان را مرکز فرماندهی خود قرار داد و به کمک تفنگداران وگماشتگانش روستاهای شکربولاق، قیتول، قره پوتا، منیان، علی اباد و قولتوق را به دست گرفت.
با فتح حبش توسط فرقه دموکرات آذربایجان , محمود خان و یارانش به سوی گروس فرار نمود تا از همدان، علاوه بر دریافت کمکهای تازه و تهیه تدارکات، شروع به یارگیری و تشکیل قوای مقاومت بکند.
هفتههای بعد، با تشکیل قشون چریکی ذوالفقاری و پیوستن خانهای دیگر مانند خانباباخان اوریادی، عزت بیگ اوریادی، فتحاللهخان اوریادی، علیارخان سعیدی، آقا باباخان بیگدلی قویدل، غلام حسینخان بهادری، هدایت الله خان مینی ، روستاهای جنوب زنجان پایگاه اصلی و سنگر دفاع زنجان در مقابل دموکراتها شد.
در نیمه دوم زمستان ۱۳۲۴ دسته های فدایی به نیروهای خان ذوالفقاری هجوم بردند و روستاهای قولتوق، سعیدآباد و خویین پس از چندین روز درگیری سقوط کردند. در آن نبرد فرماندهی دموکراتها را غلام یحیی و سروان مرتضوی و سرگرد حاتمی برعهده داشتند.
افراد ذوالفقاری به حلب عقب نشینی کردند ، و در آنجا چند فدایی دستگیر و ازسوی گروه ذوالفقاری اعدام شدند. چندی بعد حلب هم به اشغال سربازان محلی حکومت تازه بنیاد درآمد. جنگجویان ۳۰۰ نفره محمود خان ذوالفقاری به سوی ینگی کند جامع السرا، حرکت کرده و درانجا موضع گرفتند. درروستای «قره بلاغ» یکی از رهبران حزبی و از سرکردگان فدایی به نام یونس علیزاده (مهاجر قفقازی) به اسارت یاران ذوالفقاری درامد و تیرباران گردید.
یک روز بعد “ینگی کند” هم توسط فدائیان فتح و ۵۴ نفراز رعیتهای مسلح ذوالفقاری به اسارت فدائیان درآمدند و بلافاصله تیرباران شدند. افراد باقی مانده ذوالفقاری، با عبور از قیزیل اوزن به سوی همدان و درحقیقت به اردوی مقاومت دیگر خوانین بزرگ مخالف فرقه دمکرات مستقر در قیدار و افشار و… حرکت کرده و به آنها ملحق شدند.
قوای دموکرات چندین بار با فرماندهی ژنرال غلام یحیی دانشیان به خاتون کندی حمله نمودند که عملیات آنها به شکست های مفتضحانه ختم شد. رفته رفته کار سلطان محمودخان بالا گرفت. دموکرات ها به جدی بودن مقاومت ذوالفقاری پی بردند و روستای خاتون کندی را «بالا استالینگراد » یعنی «استالینگراد کوچک» نام نهادند. خیلی زود خوانین گرمرود و بسیاری دیگر از آذری های مخالف فرقه نیز به صفوف او پیوستند.
ذوالفقاریها، ازهمه چیز خود گذشتند و مردانه علیه فرقه ای ها جنگیدند. محمود خان ذوالفقاری طی جنگهای عدیده در محاصره افتاده بود و ناچار شده بود فشنگ را در آن زمان، دانه ای یک تومان، از یک افسر ارتش شاهنشاهی ایران بخرد و جنگ را ادامه دهد. او سه هزار تومان برای خرید سه هزار فشنگ، پرداخت کرد و درآن اوضاع وانفسا، مردانه درمقابل دشمن ایستادگی کرد.
درنهایت با دلاوری ها و جانفشانی های امثال محمود خان آذربایجان از سلطه بیگانه آزاد و به میهن بازگشت و محمود خان ذوالفقاری و یارانش فاتحان راستین آذربایجان و روسپیدان تاریخ گشتند. سالها بعد در جریان اصلاحات ارضی محمود ذوالفقاری اعلام کرد، درصورتی که دولت پولی از رعیت نگیرد، خود حاضر است به صورت رایگان، زمینهای مازاد بر نیاز خود را، به کشاورزان اهدا نماید، کاری که هیچ خان دیگری داوطلبانه انجام نداد.
محمود ذوالفقاری برای بسیاری از مردم اصیل زنجان یک سردار ملی است و شعرهایی نیز به زبان آذری از رشادتهای او در دوران نبرد با فرقه دمکرات ساخته اند و بعضاً هنوز آنها را بخاطر دارند. به عقیده برخی افراد بیشتر شهرت و محبوبیت محمودخان ذوالفقاری وبرخی از اعضای خاندان او، جدا از ریشه دار بودن طایفه اش و تعداد زیاد رجال سیاسی در خانواده و ثروت زیاد و اشتهار به تدین و برگزاری مراسم بزرگ مذهبی و اعتقادات قوی مذهبی و مردم داری، بواسطه مقاومتی است که در واقعه آذربایجان بین سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ از خود نشان داد.
درگذشت
محمود ذوالفقاری در سال ۱۳۶۶ بر اثر سکته قلبی در تهران و در سن ۸۱ سالگی و در گمنامی، انزوا و در فراموشکاری هواداران خاص و عام خود فوت نمود و در کنار پدرش مرحوم حسین قلی خان سردار اسعدالدوله در مقبره خانوادگی ذوالفقاریها در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد.
ناصر ذوالفقاری
ناصر خان ذوالفقاری (زاده ۱۲۹۲ – درگذشت ۳ فروردین ۱۳۹۰، پاریس) از خوانین و مالکان بزرگ زنجان، دولتمرد و نماینده مجلس شورای ملی در دوره پهلوی بود.
پدرش اسعدالدوله از خوانین و مالکان بزرگ زنجان بود. در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تحصیل کرد و به استخدام دولت درآمد. در سال ۱۳۲۲ به وزارت امور خارجه انتقال یافت و در سال ۱۳۲۶ همراه با برادر بزرگش محمد خان امیر اسعد به نمایندگی زنجان به مجلس شورای ملی رفت. مخالفت او با اعتبارنامه دکتر حسن ارسنجانی در همین دوره از مجلس باعث رد اعتبارنامه ارسنجانی شد.
ذوالفقاری در آخرین روزهای همین دوره از مجلس که اصلاح قانون انتخابات در دستور کار مجلس بود، پیشنهاد داد که شرط نمایندگی مجلس، داشتن حداقل دیپلم متوسطه باشد اما پیشنهاد او رأی نیاورد.
ناصر ذوالفقاری در دورههای شانزدهم و هفدهم نیز نمایندگی زنجان را در مجلس به عهده داشت. در دوره هفدهم جزء فراکسیون جبهه ملی و از حامیان دکتر مصدق نخستوزیر شد. به همین علت پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نتوانست به مجلس راه یابد و شغل دولتی هم به او داده نشد و در وزارت امورخارجه شغل مشاور داشت تا اینکه حسین علاء در سال ۱۳۳۴ نخستوزیر شد و او را معاون پارلمانی خود کرد.
ذوالفقاری در کابینه دکتر منوچهر اقبال هم معاونت او را عهدهدار بود. سپس شهردار تهران و در سال ۱۳۴۰ در کابینه دکتر علی امینی وزیر مشاور و سرپرست اداره کل انتشارات و تبلیغات شد که مسئولیت رسانههای کشور را در دست داشت. پس از آن عنوانش در وزارت خارجه سفیر بدون سفارتخانه بود تا سرانجام بازنشسته شد.
ناصر ذوالفقاری داماد منصورالسلطنه عدل دولتمرد و دیپلمات برجسته دوران قاجار و پهلوی بود.
باسلام نام روستاهای قره بوطه،شکربلاغی وقیطول صحیح است که به اشتباه درج شده است.